معنی نکوه - فرهنگ فارسی عمید
معنی نکوه
- نکوه
- نکوهیدن، نکوهنده، پسوند متصل به واژه به معنای سرزنش کننده مثلاً بخیل نکوه، گیتی نکوه
تصویر نکوه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نکوه
نکوه
- نکوه
- در ترکیب بجای} نکوهنده {آید: بخیل نکوه گیتی نکوه: همه کارشاهان گیتی نکوه زرای وزیران پذیرد شکوه. (نظامی. گنجینه. 158) توضیح مرحوم وحید در صفحه مذکور ترکیب} گیتی نکوه {را بمعنی سرکوبی و چیرگی آورده اما بمعنی غلبه کننده بر گیتی است
فرهنگ لغت هوشیار
ذکوه
- ذکوه
- فروزینه که بدان آتش افروزند بگ (بخور) آنچه در آتش افکنند تابوی خوش برآید
فرهنگ لغت هوشیار