جدول جو
جدول جو

معنی نژنداختر - جستجوی لغت در جدول جو

نژنداختر
(نِ / نَ ژَ اَ تَ)
بی طالع. بدطالع. بدبخت:
چنین گفت خسرو که بسیارگوی
نژنداختری بایدم سرخ موی.
فردوسی.
رجوع به نژند شود
لغت نامه دهخدا
نژنداختر
بدبخت، بدطالع، بیچاره، مفلوک
متضاد: بلنداختر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلنداختر
تصویر بلنداختر
خوشبخت، نیک بخت، خوش طالع، بلنداقبال، بلندبخت
فرهنگ فارسی عمید
(لَ ذا)
نینداختن. مقابل انداختن. (یادداشت مؤلف). رجوع به انداختن شود
لغت نامه دهخدا
بداختربدبخت: چنین گفت خسرو (پرویز) که بسیاری گوی نژنداختری بایدم سرخ موی. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
اقبالمند، بخت یار، بلنداقبال، خوش اقبال، خوش بخت، سعید، نیک اختر، خوش بخت، نیک بخت
متضاد: بدبخت، بداقبال
فرهنگ واژه مترادف متضاد