دهی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده، در 85 هزارگزی جنوب شرقی سوریان و 9 هزارگزی جادۀ شیراز به اصفهان، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 350 تن سکنه دارد. آبش ازقنات، محصولش غلات و حبوبات و انگور، شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده، در 85 هزارگزی جنوب شرقی سوریان و 9 هزارگزی جادۀ شیراز به اصفهان، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 350 تن سکنه دارد. آبش ازقنات، محصولش غلات و حبوبات و انگور، شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
شاخ تر و تازه را گویند که از درخت رسته باشد. (از برهان) (از آنندراج). سرع. (برهان قاطع) (السامی). سرعوع. (السامی) ، رطوبت و تری که در درختان است. (ناظم الاطباء) ، نوحه. (فرهنگ اسدی نخجوانی، از یادداشت مؤلف). فریاد و فغان و زاری و ناله. (از ناظم الاطباء) : گوش تو سال و مه به رود و سرود نشنوی نویۀ خروشان را. رودکی (یادداشت مؤلف)
شاخ تر و تازه را گویند که از درخت رسته باشد. (از برهان) (از آنندراج). سرع. (برهان قاطع) (السامی). سرعوع. (السامی) ، رطوبت و تری که در درختان است. (ناظم الاطباء) ، نوحه. (فرهنگ اسدی نخجوانی، از یادداشت مؤلف). فریاد و فغان و زاری و ناله. (از ناظم الاطباء) : گوش تو سال و مه به رود و سرود نشنوی نویۀ خروشان را. رودکی (یادداشت مؤلف)
گروهی که قائل به دو مبدا خیر و شر هستند، معتقدان به ثنویت. بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آن ها را اصحاب اثنین هم خوانده اند
گروهی که قائل به دو مبدا خیر و شر هستند، معتقدان به ثنویت. بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آن ها را اصحاب اثنین هم خوانده اند
روان کردن حاجت، دانه بستن خرما، انداختن دانۀ خرما، سپردن کاری بر نیت دیگری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کسی را نایب اوگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی). کسی را وا (به) نیت او گذاشتن. (از زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
روان کردن حاجت، دانه بستن خرما، انداختن دانۀ خرما، سپردن کاری بر نیت دیگری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کسی را نایب اوگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی). کسی را وا (به) نیت او گذاشتن. (از زوزنی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
مویه و نالۀ سگ را گویند و به تازی هریر خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). زنوییدن مصدر آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم مصدر از زنوییدن. (حاشیۀ برهان چ معین). هریر و نالۀ سگ و زوزه. (ناظم الاطباء). نالۀ سگ که به عربی هریر گویند. (فرهنگ رشیدی). نالۀسگ را گویند که در هنگام گریه کند... و به تازی هریر خوانند. (جهانگیری) ، مویه و نالۀ متصل و پیوسته. (ناظم الاطباء). رجوع به زنوییدن شود
مویه و نالۀ سگ را گویند و به تازی هریر خوانند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). زنوییدن مصدر آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم مصدر از زنوییدن. (حاشیۀ برهان چ معین). هریر و نالۀ سگ و زوزه. (ناظم الاطباء). نالۀ سگ که به عربی هریر گویند. (فرهنگ رشیدی). نالۀسگ را گویند که در هنگام گریه کند... و به تازی هریر خوانند. (جهانگیری) ، مویه و نالۀ متصل و پیوسته. (ناظم الاطباء). رجوع به زنوییدن شود