جدول جو
جدول جو

معنی بویه

بویه
آرزو، امید، چشمداشت، آرمان، خواهش، درخواست برای مثال که را بویۀ وصلت ملک خیزد / یکی جنبشی بایدش آسمانی (دقیقی - ۱۰۷)
تصویری از بویه
تصویر بویه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بویه

بویه

بویه
آرزومندی. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). یوبه:
ز سهم وی و بویۀ پور خویش
خرد در سرم جای بگرفت بیش.
فردوسی.
مرا بویۀ پور گم بود خاست
به دلسوزگی جان همی رفت خواست.
فردوسی.
ترا بویۀ دخت مهراب خاست
دلت خواهش سام نیرم کجاست.
فردوسی.
خروشان و نوان با بویۀ جفت
ز بی صبری و دلتنگی همی گفت.
(ویس و رامین).
بجان بویۀ یار دلبر گرفت
شتابان ره رومیه برگرفت.
اسدی.
کهن بویۀ جفت نو باز کرد
هم اندرزمان راه را سازکرد.
اسدی.
سوی مولد کشید هوش مرا
بویۀ دختر و هوای پسر.
مسعودسعد.
ای در حرم عدل تو امنی که نیاید
از بویۀ او خواب خوش آهوی حرم را.
انوری.
شاها ز من شنوسخن حکمت
نز شاعران به بویۀ سیم و زر.
حاجی سیدنصرالله تقوی.
رجوع به یوبه شود.
لغت نامه دهخدا