جدول جو
جدول جو

معنی نوگل - جستجوی لغت در جدول جو

نوگل
(دخترانه)
گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان
تصویری از نوگل
تصویر نوگل
فرهنگ نامهای ایرانی
نوگل
شکوفه، غنچه، نوجوان
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوگل
تصویر سوگل
(دخترانه)
سوگلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوبل
تصویر نوبل
جایزه ای که هر سال به کسانی که در رشته های شیمی، فیزیک، طب، ادبیات و تامین صلح جهانی خدماتی انجام بدهند داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نول
تصویر نول
گرداگرد دهان، منقار پرنده، لولۀ صراحی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوول
تصویر نوول
داستان کوتاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوال
تصویر نوال
عطا، بهره، نصیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوئل
تصویر نوئل
عید میلاد مسیح، کریسمس
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
دهی از بخش قصرقند شهرستان چابهار است که 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
ابن خویلدبن اسد قرشی، او را بخاطر شجاعتش ’اسد قریش’ می گفتند. در جنگ بدر به سال دوم هجرت به دست علی بن ابی طالب کشته شد. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 32). و رجوع به طبقات ابن سعد ج 3 ص 153 و نسب قریش ص 229 و جمهرهالانساب ص شود
ابن عبدمناف بن قصی قرشی، جدی جاهلی است. رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 ص 33 و المحبر ص 162 و معجم البلدان ج 5 ص 111 و جمهرهالانساب ص 106 و سیره بن هشام ج 1 ص 146 و معجم، استعجم ص 745 و اللباب ج 3 ص 244 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
دهی است از دهستان استرآبادرستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان در 12 هزارگزی مشرق گرگان، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه جورولی، محصولش برنج و غلات و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری و پارچه بافی و ابریشم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وِ)
داستان کوتاه. داستانی که نویسنده چند تن را در تلاش و کوشش یا مسألۀ بغرنجی نشان میدهد و از آن نتیجه ای مشخص میگیرد. نوول نویسی بخشی از ادبیات محسوب میشود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
پیشانی باشد و بعضی گفته اند که چکاد است. (اوبهی). پیشانی. ناصیه. (ناظم الاطباء). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 388 شود
لغت نامه دهخدا
(نُ ءِ)
کریسمس. عید میلاد مسیح که روز 25 دسامبر سال فرنگی است. (از فرهنگ فارسی معین) ، درخت نوئل یا کاج نوئل، کاجی که در شب عید نوئل مسیحیان تزیین کنند و به چراغها بیارایند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
پستان. (منتهی الارب) (آنندراج). ثدی. (از اقرب الموارد) (متن اللغه). تثنیۀ آن نودلان است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دُ گُ)
ژنرال شارل دوگل نویسندۀ نظامی و سیاستمدار و رئیس جمهور فرانسه. در 22 نوامبر 1890در لیل متولد شد. در جنگ جهانی دوم فرمانده هنگ زره پوش بود و پس از شکست فرانسه در 1940 به لندن رفت و رهبری نهضت مقاومت فرانسه را علیه آلمان بعهده گرفت و سپس رئیس دولت موقت فرانسه در الجزیره و از 1944 تا 1946 میلادی در پاریس شد. بعد مدتی از سیاست کناره گرفت. و در 1947 مجمع مردم و فرانسه را بنیاد نهاد در جریان جنگ فرانسه و الجزیره بر سر کار آمد و قانون اساسی جدید را با رفراندم به تصویب رساند و جمهوری پنجم را پی افکند و خود در 1958 بریاست جمهوری رسید و تا 28 آوریل 1969 بر سر کار بود و در نوامبر 1970 میلادی درگذشت. او کتاب خاطرات خود را انتشار داده است
لغت نامه دهخدا
(دُ گُ)
محلی در راه تهران به بندرشاه، ایستگاه سیزدهم راه آهن در 236هزارگزی تهران باارتفاع 1733/05 گز. واقع در 36هزارگزی جنوب پل سفید. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو گَ)
از گو (=گاو) + گل (= گله) ، گلۀ گاو. گاوگل. گلۀ بزرگ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی زاد شب مهر زاد شب عیسی، ناشتار از گیاهان (درخت نوئل) عید میلاد مسیح (که در 25 ماه دسامبر تثبیت شده) کریسمس. توضیح این جشن در اصل جشن مهر پرستان بوده. یا درخت نوئل. کاجی که در شب نوئل مسیحیان تزیین کنند، ناشتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوفل
تصویر نوفل
شغال، جوان زیبا، دهش، دریا، بخشنده، کفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوال
تصویر نوال
بخشش، عطا، دهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوگل
تصویر گوگل
گله (بزرگ) گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوول
تصویر نوول
خبر تازه، حکایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نول
تصویر نول
گرداگرد دهان، منقار مرغ، بینی، لوله و گردن صراحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
((نَ))
دهش، بخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوئل
تصویر نوئل
((ئِ))
بیست و پنجم دسامبر عید میلاد مسیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوول
تصویر نوول
((وِ))
داستان بلند، قصه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوگو
تصویر نوگو
اخباری
فرهنگ واژه فارسی سره
بهره، دهش، عطا، نصیب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گله ی گاو
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان استرآباد جنوبی گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
نوبر، خوردن میوه ی فصلی برای اولین بار
فرهنگ گویش مازندرانی
یک دسته گندم
فرهنگ گویش مازندرانی