- نودر
- تازه پیداشده
معنی نودر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کمیاب
برادر پدر عم عمو
هرزه گساری
گرد وغبار، گرد سپیدی که زنان جای سپیدآب مصرف میکنند
چادر، لحاف
کمیاب، بی همتا، عجیب، شگفت، ویژگی چیزی که به ندرت اتفاق می افتد، به ندرت
هر چیز زشت و زبون، زشت رو و بدخو
خدمتکار مرد، مستخدم، چاکر، سپاهی
آنچه خرد شده و به صورت گرد درآمده باشد
نواده، نوه، فرزند زاده، برای مثال ای سر آزادگان و تاج بزرگان / شمع جهان و چراغ دوده و نوده (دقیقی - ۱۰۵) ، نودره، فرزند عزیز
تازه، نو، میوه ای که تازه به بازار آورده باشند
نوبر کردن: خوردن میوۀ نورسیده، دست یافتن
نوبر کردن: خوردن میوۀ نورسیده، دست یافتن
نادره ها، اشخاص نابغه، کنایه از اتفاقهای عجیب، کنایه از سخنان دلنشین، نادرها، جمع واژۀ نادره
نوادر کلام: کلمات نغز و فصیح
نوادر کلام: کلمات نغز و فصیح
رشتۀ پهن شبیه تسمه که از پشم یا پنبه یا ابریشم می بافند، رشته ای از پارچه که برای تزئین در حاشیۀ آن به کار می رود، رشتۀ باریک و طولانی که با امواج مغناطیسی، صوت وتصویر بر روی آن ضبط شده است و در داخل قاب مخصوص قرار دارد
گیاهی با دانه های ریز و باریک که در میان کشتزار جو می روید
بچه گاو گوساله، بچه گاو کوهی بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی غله خودرو که در میان زراعت گندم و جو روید و آنرا جودر و جودره خوانند، مرغی است کوچک از نوع مرغابی که گوشت آن بغایت بد بو میباشد
گرانمایه، کمیاب
رشته ای پهن که آنرا ریسمان بافند و بر خیمه دوزند
جمع نادره، چیزهای کمیاب
نواده، فرزند (گرامی) : ای سر آزادگان و تاج بزرگان شمع جهان و چراغ دوده و نوده. (دقیقی. لفااق. 476)
عدد ترتیبی برای نود
فرانسوی دبیر، دفتر دار، ویر استار
تازه سال، نو شکفته، نو دمیده
خدمتکار، فرمانبردار، گماشته، چاکر
فرانسوی تازه گشته نیلوپر زرد نیلوپر آبی
و در و اندر: تدبیر صد رنگ افگنیبر روم و بر زنگ افگنی وندر میان جنگ افگنی فی اصطناع لایری. (دیوان کبیر)
گرد، آرد
بچه گاو، گوساله، بچه گاو کوهی، بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی غله خودرو که در میان زراعت گندم و جو روید و آن راجدور یا جودره خوانند، نام مرغی است کوچک از نوع مرغابی که گوشت آن به غایب بدبو می باشد