جدول جو
جدول جو

معنی نوحی - جستجوی لغت در جدول جو

نوحی
منسوب به نوح پیغمبر، منسوب به نوح سامانی، رجوع به سیم نوحی شود، قسمی کاغذ، (ابن ندیم از یادداشت مؤلف)، نام قسمی کاغذ در قدیم، منسوب به یکی از دو نوح پادشاه سامانی، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوری
تصویر نوری
(دخترانه)
روشنایی، نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
آنچه در مراسم سوگواری و عزاداری خوانده می شود، گریه و زاری و شیون بر مرده، مویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناحی
تصویر ناحی
قاصد، آهنگ کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
مربوط به نحو مثلاً قواعد نحوی، کسی که علم نحو می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواحی
تصویر نواحی
ناحیه، جانب، جهت، طرف، کرانه، قسمتی از کشور، قسمتی از شهر در تقسیمات اداری، بخش
فرهنگ فارسی عمید
(بَحَی ی)
دو بطن است از عرب. و نام یکی از شعب قبیلۀ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روحی
تصویر روحی
منسوب به روح وابسته به روح: حالات روحی
فرهنگ لغت هوشیار
سلمی منسوب به لوح. یا شکل لوحی. سطحی است مربع مانند لوح که ابعاد سه گانه آن مختلف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواحی
تصویر نواحی
مناطق، جمع ناحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
بیان، مصیبت، زاری بر مرده، ندبه
فرهنگ لغت هوشیار
اهل نوبه از مردم نوبه: مجاهد میگوید که لقمان بنده ای بود نوبی گوشهایش سوراخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوری
تصویر نوری
شیدی یک کولی یک دوره گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوعی
تصویر نوعی
نوعی در فارسی سردکی گنی گونه ای جوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوحی
تصویر یوحی
خور هور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوحی
تصویر بوحی
به گونه رمن افتاده برزمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
صاحب علم نحو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواحی
تصویر نواحی
جمع ناحیه، کناره ها، کرانه ها، اطراف شهر و ده، حدود یک خط، حوزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
((نَ))
دانشمند علم نحو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
((نُ حِ))
زاری، ناله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توحی
تصویر توحی
((تَ وَ حِّ))
شتافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روحی
تصویر روحی
Ghostly, Sprite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
Lament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
Syntactic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
lamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
sintático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روحی
تصویر روحی
призрачный , дух
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
lamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روحی
تصویر روحی
gespenstisch, Geist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
syntaktyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
lament
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روحی
تصویر روحی
привидний , дух
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
синтаксический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
плач
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روحی
تصویر روحی
upiorny, duch
دیکشنری فارسی به لهستانی