جدول جو
جدول جو

معنی نوتی - جستجوی لغت در جدول جو

نوتی
(تی ی)
کشتی بان. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). ملاح که کشتی بر دریامی برد. (از متن اللغه). ملاح. (از اقرب الموارد). مهتر کشتی بان. (زمخشری از یادداشت مؤلف). ناخدا. (یادداشت مؤلف). ج، نواتی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوری
تصویر نوری
(دخترانه)
روشنایی، نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توتی
تصویر توتی
طوطی، پرنده ای با پرهای سبز و سرخ و منقار خمیده که می تواند بعضی اصوات را تقلید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موتی
تصویر موتی
میت، مرده، فوت شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوبتی
تصویر نوبتی
از روی نوبت، کسی که در نقاره خانه کوس یا دهل می زند، نوبت زن، پاسبان، اسب یدک، خیمۀ پاسبانی، برای مثال شنیدم کز پی یاری هوسناک / به ماتم نوبتی زد بر سر خاک (نظامی۲ - ۲۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به نفت: مربوط به نفت: مواد نفتی، برنگ نفت سیاه تیره، آنچه با نفت روشن شود بخاری نفتی چراغ نفتی، نفت فروش، قسمی انگور اعلا که در قزوین بعمل آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوری
تصویر نوری
شیدی یک کولی یک دوره گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوبتی
تصویر نوبتی
پالاد (اسپ جنیبت)، بارگاه تاژ بزرگ، تبیره زن، پستا خانه، پستایی
فرهنگ لغت هوشیار
اهل نوبه از مردم نوبه: مجاهد میگوید که لقمان بنده ای بود نوبی گوشهایش سوراخ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوتر
تصویر نوتر
فرانسوی دبیر، دفتر دار، ویر استار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوعی
تصویر نوعی
نوعی در فارسی سردکی گنی گونه ای جوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نستی
تصویر نستی
نیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موتی
تصویر موتی
جمع میه، مردگان جمع میت مردگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوتی
تصویر لوتی
شکم پرست، عریانی و برهنگی و لختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتی
تصویر قوتی
پارسی ترکی گشته کیوت توبک ترکان قوتو نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
در بازی الک و دولک به موقعی اطلاق شود که ضمن پرتاب دولک با الک تلاقی نکند در این صورت یک امتیاز بد به حساب آرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتی
تصویر توتی
طوطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوتی
تصویر اوتی
چین بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتی
تصویر ناتی
بر آینده، بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوبتی
تصویر نوبتی
نقاره چی، پاسبان، خیمه، بارگاه، از روی نوبت، به نوبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
Acoustic, Sonic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
acoustique, sonore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
אקוסטי , קולני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
음향의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akustik, sonik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
ध्वनिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akoestisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
акустичний , звуковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
acústico, sónico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
acustico, sonico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
acústico, sónico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akustyczny, dźwiękowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
akustisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
акустический , звуковой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صوتی
تصویر صوتی
声音的
دیکشنری فارسی به چینی