- نوباوه (دخترانه)
- کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد، میوه تازه و نورس
معنی نوباوه - جستجوی لغت در جدول جو
- نوباوه
- کودک، فرزند، نورسیده، نوپدید آمده، میوۀ تازه و نورس
- نوباوه
- میوه نو رسیده، بمعنی کودک هم گویند
- نوباوه ((نُ وِ))
- نو پدید آمده، نو رسیده، کودک، نوزاد، جمع نوباوگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میوه نونوباوه
آناکوندا
بی اعتقاد
دارای دو بال
باز، ایضاً، دگربار
گلۀ گاو، گواره، گاواره، کوپاره
نوعی نوشیدنی شیرین و گازدار، آب گوارا، شربت
نوشابۀ الکلی: مشروب الکلی، عرق
نوشابۀ الکلی: مشروب الکلی، عرق
آنکه سخنی را باور نکند، آنچه درخور باور کردن نباشد، غیر قابل قبول
دو دفعه، دو مرتبه، مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
آنچه که لایق قبول واعتماد نباشد غیرقابل قبول: بلی هرچه ناباورش یافتم زتمکین او روی برتافتم. (نظامی)
میوه تازه رسیده
آب گوارا، آب حیات، مشروب. یا نوشابه الکلی. مشروبی که در آن الکل نباشد، توضیح غالبا بمشروب الکلی مانند شراب و عرق اطلاق شود
کودکی که تازه بدنیا آمده تازه زاییده شده:جمع نوزادگان: (دوش ز نوازدگان مجلس نو ساخت باغ مجلسشان آب زد ابریسیم مذاب) (خاقانی)
جانوری است از رده پستانداران گوشتخوار از نوع سگ. پوستش برنگهای سیاه سرخ زرد و بسیار نرم است و آنرا آستر جامه کنند. دمی بزرگ و پر مو دارد و به حیله گری مشهور است. یا روباه زرد آفتاب خورشید
ابر ابر سفید
نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند
خلاصه و برگزیدۀ چیزی، برگزیده
رباب، از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر و در قدیم دارای دو سیم بوده و آن را با کشیدن کمانه یا آرشه می نواخته اند، رواوه، ابر سفید
نواده، نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند
پستانداری گوشت خوار از خانوادۀ سگ ها با گوش های بلند، پوزۀ دراز و موهای نرم
روباه ترکی: در علم زیست شناسی سیخول
روباه ترکی: در علم زیست شناسی سیخول
کند هوشی
نداوت در فارسی نموری نمناکی، سر سبزی تازگی
نباهت در فارسی فرخادگی بزرگواری، نژادگی، نام آوری
نژادگی، تیز هوشی، گرامکی، تیر گری تیر اندازی ساز و برگ آمادگی
گشادگی
نقاوت در فارسی برگزیده، پاکیزه گردیدن (در منتهی الارب نقاوه هم آمده) برگزیده منتخب: نخبه و نقاوه کل ما هو موجود (رسول ص)