جدول جو
جدول جو

معنی نوباز - جستجوی لغت در جدول جو

نوباز
نام سگ یک ساله که تازه از حالت توله بودن خارج شود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نواز
تصویر نواز
نواختن، دلجویی، پسوند متصل به واژه به معنای نوازنده مثلاً دلنواز، مهمان نواز،
پسوند متصل به واژه به معنای آرامش بخش مثلاً روح نواز،
کسی که ساز موسیقی را به صدا درمی آورد، نوازنده، پسوند متصل به واژه به معنای زننده، مثلاً دف نواز، نی نواز،
پسوند متصل به واژه به معنای سراینده مثلاً دستان نواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوساز
تصویر نوساز
تازه ساز، تازه ساخته شده، عمارتی که تازه ساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روباز
تصویر روباز
بی حجاب، آنچه رویش پوشیده نباشد، آنچه در پرده نباشد
خنده رو، گشاده رو، خندان، خوش رو، بشّاش، تازه رو، روتازه، فراخ رو، گشاده خد، بسّام، طلیق الوجه، بسیم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
یکی از پادشاهان خسرون و مصحف مانوس یا مان نس است و مصحف مینوباذ پارسی است. (ایران باستان ج 3 ص 2630)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ / مِ)
گوی باز، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
که تازه معمول شده است. (یادداشت مؤلف). بدیع. تازه. مد روز. نوظهور
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو)
نوبر. درختی که سال اول است که بر آورده. (یادداشت مؤلف). درختی که برای نخستین بار به میوه نشسته و میوه آورده است. برنما
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو)
به معنی سرمد. ظاهراً از لغت های مصنوع ملا فیروز (مؤلف فرهنگ دساتیر) است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ)
دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار، در 23 هزارگزی شمال شرقی جغتای در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 491 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه و زیره و کنجد، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو)
به معنی گاوباز است. رجوع به گاوباز شود
لغت نامه دهخدا
نوعی از کبوتران است، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، قسمی از کاغذباد می باشد، (آنندراج)، بادبادک کودکان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گشاده رو، بی حجاب، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، هر چیز که پیشگاه آن باز باشد مانند درشکه، (از اشتینگاس)، گستاخ، بیشرم و وقح، و رجوع به رو شود
لغت نامه دهخدا
نوازش: از نواز شاه آن زار حنیذ در تن خود غیرجان جانی ندید (ندید)، (مثنوی. نیک. 541: 6)، در ترکیب بمعنی نوازنده آید: بنده نوازکوچک نوازگوش نوازمهمان نواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روباز
تصویر روباز
گشاده ور، بی حجاب، گستاخ، بیشرم وقیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوساز
تصویر نوساز
((نُ))
آن که چیزی را تجدید و تعمیر کند، نوساخته، تازه ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روباز
تصویر روباز
بی حجاب، آن چه که بالای آن باز و گشاد باشد، کالسکه روباز
فرهنگ فارسی معین
تازه ساز، جدیدالبناء، نوساخت، نوساخته
متضاد: قدیمی ساز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شناگر
فرهنگ گویش مازندرانی