جدول جو
جدول جو

معنی نوامبر - جستجوی لغت در جدول جو

نوامبر
ماه یازدهم از تقویم فرنگی، بین اکتبر و دسامبر
تصویری از نوامبر
تصویر نوامبر
فرهنگ فارسی عمید
نوامبر
(نُ)
ماه یازدهم سال فرنگی بعد از اکتبر و پیش از دسامبر، مطابق نیمۀ دوم آبان و نیمۀ اول آذر
لغت نامه دهخدا
نوامبر
ماه یازدهم فرنگی
تصویری از نوامبر
تصویر نوامبر
فرهنگ لغت هوشیار
نوامبر
((نُ))
ماه یازدهم از تقویم فرنگی
تصویری از نوامبر
تصویر نوامبر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نامور
تصویر نامور
(پسرانه)
مشهور، ارزنده، نام آور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طوامیر
تصویر طوامیر
طومارها، مکتوبها یا نامه های بلند، دفترها، صحیفه ها، نامه ها، جمع واژۀ طومار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیامبر
تصویر پیامبر
پیغمبر، نبی اللّٰه، رسول، پیغامبر، پیمبر، وخشور، نبی، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی
آنکه پیغامی از طرف کسی برای دیگری ببرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواسیر
تصویر نواسیر
ناسورها، زخمهایی که آب کشیده و چرک و ورم کرده باشد، زخمی ها، جمع واژۀ ناسور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
ناموس ها، شرف ها، عفت ها، عصمت ها، کنایه از آگاه و مطلع به باطن امور، راز ها، سرها، کاردان ها، کمینگاههای صیاد، جمع واژۀ ناموس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دسامبر
تصویر دسامبر
ماه دوازدهم از تقویم فرنگی مطابق ۱۰ آذر تا ۱۰ دی
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
ماه دوازدهم فرانسوی میان نوامبر و ژانویه. اول آن مطابق است تقریباً با شانزدهم آذرماه جلالی. (یادداشت مرحوم دهخدا). دوازدهمین وآخرین ماه شمسی مسیحی، دارای 31 روز مطابق تقریباً با 10 آذر تا حدود 10 دی. (از دائره المعارف فارسی). مطابق با ماه کانون اول رومی مستعمل در عربی است
لغت نامه دهخدا
(بَ)
انگبین. عسل (؟). (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ریش کهنۀ روان که بیشتر در حوالی ماق چشم و حوالی مقعده و بن دندان پیدا گردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناسور. رجوع به ناسور شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناصور. رجوع به ناصور و ناسور و نواسیر شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناطور. رجوع به ناطور شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناظوره. رجوع به ناظوره و رجوع به اقرب الموارد شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناعور. رجوع به ناعور شود، جمع واژۀ ناعوره. رجوع به ناعوره شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ ناقور. رجوع به ناقور شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ج ناموس. رجوع به ناموس شود، نوامیس الهیه، قوانین شرعی. (یادداشت مؤلف) ، علم نوامیس، یکی از شعب علم سیمیاست. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی ص 63 شود، علم نوامیس، حکمت عملی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
میوۀ نوبر و نوباوه و هر چیز نادرو تازه و هر چیز که در نخستین هنگام دیده شود (؟). (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 391 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
جمع واژۀ نوّار. رجوع به نوار و نواره شود
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ژان باتیست ژوزف (1749- 1822 میلادی). منجم و ریاضیدان فرانسوی. از سال 1807م. استاد کولژ دوفرانس بود. با ’مشن’ طول قوس نصف النهار بین بارسلون و دونکرک را اندازه گیری کرد. محاسبات نجومی عمده ای مخصوصاً در باب حرکت اورانوس بعمل آورد. در مثلثات کروی چهار فرمول کشف کرد که به قیاسات دلامبر معروف است. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جمع واژۀ طومار. (منتهی الارب). رجوع به طومار شود: و تقریر عشر عشیر آن بتحریر طوامیر تیسیر نپذیرد. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(اَ نا)
پیغامبر. پیغمبر. پیمبر. وخشور. نبی. رسول. آنکه واسطۀ ابلاغ سخنی باشد از کسی بدیگری خواه بزبان و خواه بنامه. رجوع به پیغامبر و پیغمبر و پیمبر شود، قاصد. برید. پیک. پیک خبر رساننده. (شرفنامه) ، پیام آور. رجوع به پیام آور شود
لغت نامه دهخدا
آنکه واسطه ابلاغ (کتبی یا شفاهی) باشد رسول پیام آور، قاصد پیک برید، پیغمر پیغامبر وخشور نبی رسول: و درود بر پیامبر گزیده محمد مصطفی و بر اهل بیت و یاران وی. (دانشنامه. منطق 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواسیر
تصویر نواسیر
جمع ناسور، ریشینگی ها جمع ناسور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواصیر
تصویر نواصیر
جمع ناصور، ریشینگی ها جمع ناصور (ناسور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقیر
تصویر نواقیر
جمع ناقور، کرنای ها جمع ناقور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
جمع ناموس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوامیر
تصویر طوامیر
جمع طومار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسامبر
تصویر دسامبر
ماه دوازده فرانسوی میان نوامبر و ژانویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دسامبر
تصویر دسامبر
((دِ مْ بْ))
دوازدهمین ماه فرنگی مطابق آذر و دی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیامبر
تصویر پیامبر
((پَ بَ))
پیک، کسی که پیغام را می برد، نبی، فرستاده خدا، پیغامبر، پیغمبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوامیس
تصویر نوامیس
((نَ))
جمع ناموس
فرهنگ فارسی معین