جدول جو
جدول جو

معنی نواعج - جستجوی لغت در جدول جو

نواعج
(نَ عِ)
جمع واژۀ ناعجه. رجوع به ناعجه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لواعج
تصویر لواعج
چیزهای سوزان
فرهنگ فارسی عمید
(لَ عِ)
جمع واژۀ لاعجه. سوزشها. سوزنده. (غیاث). سوزندگان. سوزندگان جلد و به دردآورندگان بدن: و لواعج این مصیبت قوی عزایم را غلبه کرد و پرده از صبر و شکیبائی برداشت. (تاریخ بیهقی ص 97). انواع حزن و اکتیاب از لواعج آن مصاب بر دلهای ایشان استیلا یافت. (ترجمه تاریخ یمینی). به لطف مجالست و فرط موانست او اندکی استیناس یافتم و لواعج خوف و انزعاج به انحطاط رسید. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
(نَ جِ)
جمع واژۀ ناجعه. رجوع به ناجعه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ تِ)
جمع واژۀ ناتج. رجوع به ناتج شود، مواشی نواتج، ستور بچه آور. (از ناظم الاطباء). رجوع به ناتج شود
لغت نامه دهخدا
(نَ فِ)
جمع واژۀ نافجه. رجوع به نافجه و نافه شود، جمع واژۀ نافج. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به نافج و نافه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ عِ)
جمع واژۀ ناعمه. نرم تنان. (یادداشت مؤلف). رجوع به ناعمه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ عِ)
جمع واژۀ بنات النعش، مانند ابارص که جمع واژۀ سام ابرص است. (از تاج العروس). رجوع به بنات النعش شود
لغت نامه دهخدا
(نَ عِ)
جمع واژۀ ناعسه. رجوع به ناعسه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ عِ)
جمع واژۀ ناعبه. رجوع به ناعبه شود
لغت نامه دهخدا
(عِ)
شتر تیزرو: جمل ناعج. (معجم متن اللغه) رجوع به ناعجه شود
لغت نامه دهخدا
جمع لاعجه، سوزش ها سوزندگان درد چشانان جمع لاعج ولاعجه سوزندگان پوست و بدرد آورندگان بدن: ولواعج این مصیبت قوی عزایم را غلبه کرد و پرده از صبر و شکیبایی برداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوافج
تصویر نوافج
جمع نافج، از ریشه پارسی نافه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواعم
تصویر نواعم
جمع ناعمه، زنان فراخزی مرغزاران نرم تنان جمع ناعمه
فرهنگ لغت هوشیار