جدول جو
جدول جو

معنی نوازشگری - جستجوی لغت در جدول جو

نوازشگری
(نَ زِ گَ)
شفقت. مرحمت. مهربانی. (ناظم الاطباء). عمل نوازش گر:
نوازشگری را بدو راه داد
به نزدیک تختش وطنگاه داد.
نظامی.
نوازشگریهای بدرام تو
برآرد به هفتم فلک نام تو.
نظامی.
به جای شما هر یکی بی سپاس
نوازشگری ها رود بی قیاس.
نظامی.
، نوازندگی. عمل نوازنده و آنکه آلات موسیقی را به صدا درآورد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
نوازش کننده
فرهنگ فارسی عمید
(نَ زِ گَ)
کسی که می نوازد و شفقت و مرحمت می نماید. (ناظم الاطباء). نوازش کننده، نوازندۀ آلات موسیقی. ساززن
لغت نامه دهخدا
(نَ گَ)
نغمه سرائی. سرودگویی. نوازندگی. عمل نواگر:
گاه چو حال عاشقان صبح کند ملونی
گه چو حلی ّ دلبران مرغ کند نواگری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(یِ گَ)
عمل نیایشگر. رجوع به نیایشگر شود:
نیایشگریها فزون گشتشان
ستایش ز اندازه بگذشتشان.
شمسی (یوسف و زلیخا).
- نیایشگری کردن، ستایش کردن. پرستش و عبادت کردن:
نشست و نیایشگری کرد چند
بدان خال فرخ پی ارجمند.
شمسی (یوسف و زلیخا).
شه از خواب دوشینه سر برگرفت
نیایشگری کردن از سر گرفت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا هَِ گَ)
شفاعت. ذرع. توسط. (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف) :
که خواهشگری کن بنزیک شاه
ز کردار ما تا ببخشد گناه.
فردوسی.
دلیران ایران بماتم شدند
پر از غم بدرگاه رستم شدند.
فردوسی.
بپوزش که این ایزدی کار بود
که را بودآهنگ جنگ فرود
تو خواهشگری کن بنزدیک شاه
مگر سر بپیچدز کین سپاه.
فردوسی.
تو خواهشگری کن مرا زو بخواه
همه راستی جوی و بنمای راه.
فردوسی.
چو چاره نبد شهری و لشکری
گرفتند زنهار و خواهشگری.
اسدی.
زمین را ببوسم بخواهشگری
مگر دور گردد شه از داوری.
نظامی.
شه شهر با شهرگان دیار
بخواهشگری شد بر شهریار.
نظامی.
، تمنی. التماس. تقاضا. درخواست از نهایت عجز و لابه:
من آیم به پیشت بخواهشگری
نمایم فراوان ترا کهتری.
فردوسی.
همی گشت گردش بروز و بشب
بخواهشگری تیز بگشاده لب.
فردوسی.
به پیش نیا شد بخواهشگری
وز او خواست دستوری و یاوری.
فردوسی.
بخواهشگری زو درآویخت پیر
کز ایدر مرو امشب آرام گیر.
اسدی.
پلنگ از نهیب سنانت بخواهد
بخواهشگری بال و پر از کبوتر.
ازرقی.
خواهشگریی بدست بوسی
میکرد زبهر آن عروسی.
نظامی.
چو دارا شنید این دم دلنواز
بخواهشگری دیده را کرد باز.
نظامی.
، دعا. (یادداشت بخط مؤلف) :
بخواهشگری تیز بشتافتم
کنون آنچه جستم همه یافتم.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(غَ طُ غَ خُوَرْ / خُرْ دَ)
لطف کردن. نواختن. عنایت و مهربانی کردن:
به امّید گنجی چنان گوهری
بسی کرد با او نوازشگری.
نظامی.
نشاندش به آزرم و دادش طعام
نوازشگری کرد با او تمام.
نظامی.
شه آسوده دل شد ز گفتارشان
نوازشگری کرد بسیارشان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
نوازش کننده نوازنده: صدای نوازشگراو بگوش میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
خواهش درخواست، شفاعت میانجیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
((~. گَ))
شفاعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوازش گر
تصویر نوازش گر
((~. گَ))
نوازش کننده، نوازنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواهشگری
تصویر خواهشگری
شفاعت
فرهنگ واژه فارسی سره
شفاعت، میانجیگری، وساطت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
المداعبة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
Cuddly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
câlin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
ласковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
پیار کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
fofinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
abrazable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
przytulny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
חמוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
น่ากอด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
миловидний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
かわいらしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
可爱的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
mrembo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
menggemaskan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
আদর করার মতো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
दुलारने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
coccoloso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
kuschelig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
schattig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوازشگر
تصویر نوازشگر
포근한
دیکشنری فارسی به کره ای