وسیله ای چوبی یا پلاستیکی و استوانه شکل که با آن خمیر را پهن و صاف می کنند، وردنه میل یا چوب استوانه شکل که در ماشین های مختلف دور خود می چرخد یا چیزی دور آن پیچیده می شود بن مضارع نوردیدن و نوشتن پسوند متصل به واژه به معنای طی کننده مثلاً رهنورد، صحرانورد، گیتی نورد هر تا و لای پیچیده از چیزی، پیچ و تاب، خمیدگی، ضمیر پارچه، اندوخته، بسته، کیسه، درج بساط فرش طومار زیبا درهم پیچیده شدن جنگ، نبرد درخور کنایه از زوال
وسیله ای چوبی یا پلاستیکی و استوانه شکل که با آن خمیر را پهن و صاف می کنند، وردنه میل یا چوب استوانه شکل که در ماشین های مختلف دور خود می چرخد یا چیزی دور آن پیچیده می شود بن مضارعِ نوردیدن و نَوَشتن پسوند متصل به واژه به معنای طی کننده مثلاً رهنورد، صحرانورد، گیتی نورد هر تا و لای پیچیده از چیزی، پیچ و تاب، خمیدگی، ضمیر پارچه، اندوخته، بسته، کیسه، دُرج بساط فرش طومار زیبا درهم پیچیده شدن جنگ، نبرد درخور کنایه از زوال
نام قدیم شهر کازرون است. (یادداشت مؤلف از المعجم). از بلادفارس است و قصبۀ کازرون است. (سمعانی). قصبه ای است از نواحی کازرون در خاک فارس. (از معجم البلدان)
نام قدیم شهر کازرون است. (یادداشت مؤلف از المعجم). از بلادفارس است و قصبۀ کازرون است. (سمعانی). قصبه ای است از نواحی کازرون در خاک فارس. (از معجم البلدان)
میل یا چوب استوانه ای شکل که در ماشین چاپ به کار رود و مرکب را روی صفحه می کشد، پیچ و تاب، چین و شکن، چوبی استوانه ای که به وسیله آن خمیر را پهن می کنند
میل یا چوب استوانه ای شکل که در ماشین چاپ به کار رود و مرکب را روی صفحه می کشد، پیچ و تاب، چین و شکن، چوبی استوانه ای که به وسیله آن خمیر را پهن می کنند