جدول جو
جدول جو

معنی نهنهه - جستجوی لغت در جدول جو

نهنهه
(فَ هََ)
بازداشتن کسی را از کاری و سرزنش نمودن. (از منتهی الارب). واداشتن. (زوزنی). منع کردن و بازداشتن از کاری. (از متن اللغه) ، بانگ برزدن بر سبع تا بازایستد. (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نهنده
تصویر نهنده
گذارنده، آنکه چیزی را در جایی بگذارد
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ هََ دَ / دِ)
گذارنده. که می نهد. نعت فاعلی است از نهادن. رجوع به نهادن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ هََ)
دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. در 23 هزارگزی شهر ملایر و 3 هزارگزی جادۀ ملایر به همدان، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 594 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و صیفی و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ نَهْ)
جامۀ تنگ بافته. (آنندراج) (منتهی الارب). ثوب رقیق النسج. (متن اللغه) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
گذارنده قرار دهنده، مقرر کننده معین کننده، عاقد قرار داد. یا نهنده شریعت. واضع دین
فرهنگ لغت هوشیار