پیچیدن طی کردن: کشته وبرکشته چندروزگذشته درکفنی هیچ کشته راننبشته. (منوچهری لغ)، طی کردن (راه) سپردن: ره نوردی که چون نبشتی راه گوی بردی زمهروقرصه زماه. (هفت پیکر. وحید. چا. 68: 2) نوشتن تحریر: ونامه ای نبشتند بر رسول خدا ص که چنین کاری بدست مارفت. یانبشتن رقعه های کژدم
پیچیدن طی کردن: کشته وبرکشته چندروزگذشته درکفنی هیچ کشته راننبشته. (منوچهری لغ)، طی کردن (راه) سپردن: ره نوردی که چون نبشتی راه گوی بردی زمهروقرصه زماه. (هفت پیکر. وحید. چا. 68: 2) نوشتن تحریر: ونامه ای نبشتند بر رسول خدا ص که چنین کاری بدست مارفت. یانبشتن رقعه های کژدم
نور دیدن: (مسالک و طرق و زقاق بقدم اشتیاق می نوشت) (نوشت نویسد خواهد نوشت بنویس نویسنده نویسا نوشته) اندیشه و مطلبی را بوسیله مداد یا قلم بر روی کاغذ آوردن کتابت کردن تحریر کردن
نور دیدن: (مسالک و طرق و زقاق بقدم اشتیاق می نوشت) (نوشت نویسد خواهد نوشت بنویس نویسنده نویسا نوشته) اندیشه و مطلبی را بوسیله مداد یا قلم بر روی کاغذ آوردن کتابت کردن تحریر کردن