جدول جو
جدول جو

معنی نهشتن - جستجوی لغت در جدول جو

نهشتن
نهادن، گذاشتن، نشاندن، نصب کردن
رسوب دادن
تصویری از نهشتن
تصویر نهشتن
فرهنگ فارسی عمید
نهشتن
(کَ دَ)
نهادن. گذاشتن. نهستن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نشاندن. نصب کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
فرو پیچیدن، در نوردیدن، نوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبشتن
تصویر نبشتن
نوشتن، مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهفتن
تصویر نهفتن
پوشیده و پنهان کردن، مخفی شدن
در خاک پنهان کردن، به خاک سپردن، دفن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهستن
تصویر نهستن
نهادن، نشاندن و نصب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهشتن
تصویر بهشتن
رها کردن، از دست دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نپشتن
تصویر نپشتن
نوشتن تحریرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیچیدن طی کردن: کشته وبرکشته چندروزگذشته درکفنی هیچ کشته راننبشته. (منوچهری لغ)، طی کردن (راه) سپردن: ره نوردی که چون نبشتی راه گوی بردی زمهروقرصه زماه. (هفت پیکر. وحید. چا. 68: 2) نوشتن تحریر: ونامه ای نبشتند بر رسول خدا ص که چنین کاری بدست مارفت. یانبشتن رقعه های کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
نور دیدن: (مسالک و طرق و زقاق بقدم اشتیاق می نوشت) (نوشت نویسد خواهد نوشت بنویس نویسنده نویسا نوشته) اندیشه و مطلبی را بوسیله مداد یا قلم بر روی کاغذ آوردن کتابت کردن تحریر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهفتن
تصویر نهفتن
پوشیده کردن پنهان ساختن: (بخورشید رویان سپهدار گفت که این خواب را باز باید نهفت) (شا. بخ. 38: 1)، پوشیده شدن پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
تحریر کردن، درنوردیدن، پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبشتن
تصویر نبشتن
((نِ بِ تَ))
نوشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهفتن
تصویر نهفتن
((نُ یا نِ هُ تَ))
پنهان کردن، پوشیده شدن، پنهان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نپشتن
تصویر نپشتن
((ن پِ تَ))
نوشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهشته
تصویر نهشته
موضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهفتن
تصویر نهفتن
اختفاء، اخفاء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
تحریر، کتابت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
Author, Write
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
écrire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
쓰다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
menulis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
লেখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
लिखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
scrivere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
schrijven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
schreiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
писати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
писать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
pisać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
escribir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
escrever
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوشتن
تصویر نوشتن
kuandika
دیکشنری فارسی به سواحیلی