جدول جو
جدول جو

معنی نهشتن

نهشتن
نهادن، گذاشتن، نشاندن، نصب کردن
رسوب دادن
تصویری از نهشتن
تصویر نهشتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نهشتن

نهشتن

نهشتن
نهادن. گذاشتن. نهستن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نشاندن. نصب کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نوشتن

نوشتن
مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
نوشتن
فرهنگ فارسی عمید

نبشتن

نبشتن
نِوِشتَن، مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
نبشتن
فرهنگ فارسی عمید

نهفتن

نهفتن
پوشیده و پنهان کردن، مخفی شدن
در خاک پنهان کردن، به خاک سپردن، دفن کردن
نهفتن
فرهنگ فارسی عمید