جدول جو
جدول جو

معنی نهانی - جستجوی لغت در جدول جو

نهانی
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
فرهنگ فارسی عمید
نهانی
منسوب به نهان: پنهانی سری: (قسمی نهانیهاء عقلی و قسمی نهانیهاء شریعی) یا زندگی نهانی (زندگی)، در نهان پنهانی: (سید... با سه پسر براهی مجهول بیک هفته باصفهان آمد نهانی)
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
فرهنگ لغت هوشیار
نهانی
((نِ))
پنهانی، سری
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
فرهنگ فارسی معین
نهانی
محرمانه
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
فرهنگ واژه فارسی سره
نهانی
پنهانی، خفی، درخفا، زیرجلکی، محرمانه، مخفیانه
متضاد: آشکارا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
نهانی، نهفته، پوشیده، به طور پوشیدهبرای مثال دی عزیزی گفت حافظ می خورد پنهان شراب / ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود (حافظ - ۴۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ)
نهانی. نهفته. خبی ٔ. (منتهی الارب). خب ء. (منتهی الارب) (دهار). پوشیده. مستور. غیب. (منتهی الارب). خبیئه. مخفی. مقابل پیدا و آشکار:
گوئی اندر دل پنهانت همی دارم دوست
به بود دشمنی از دوستی پنهانی.
منوچهری.
نشست در مجلس عالی بحضور اولیای دولت و دعوت و زعیمان به پنهانیها و آشکارها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311).
ز آنروز بترس کاندر او پیدا
آید همه کارهای پنهانی.
ناصرخسرو.
غرضی کز تو نیست پنهانی
تو برآور که هم تو میدانی.
نظامی.
دی عزیزی گفت حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیز من گناه آن به که پنهانی بود.
حافظ.
- امثال:
که زیر رنج بود گنجهای پنهانی.
مجیر بیلقانی.
- پنهانی گفتن، تخافت. خفت. (منتهی الارب).
، مخفیانه. در خفا
لغت نامه دهخدا
نهفته نهانی پوشیده مستور مخفی غیب مقابل پیدا آشکار، مخفیانه در خفا، سرار (در احوال ماه) (التفهیم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
نهفته، نهانی، پوشیده، مخفی، مقابل پیدا، آشکار، مخفیانه، در خفا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشانی
تصویر نشانی
آدرس، آیه، آیت، محال، غیر ممکن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
آلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
مخفیانه
فرهنگ واژه فارسی سره
اختفا، پوشیده، خفیه، خلوت، مخفیانه، مستور، نهانی، نهانی، درخفا، مخفیانه
متضاد: آشکارا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
سرًّا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
Furtive, Furtively, Secretively, Stealth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
furtif, furtivement, secrètement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
скрытный , тайно , скрытный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
ひそかな , こっそりと , 秘密に , 忍び寄る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
خفیہ , چھپ کر , خفیہ طور پر , خفیہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
গোপন , গোপনে , গোপনে , গোপন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
fiche, kwa siri, siri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
gizli, gizlice
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
몰래 , 비밀스럽게 , 은밀한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
गुप्त , गुपचुप तरीके से , गुप्त रूप से , गुप्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
סודי , בסתר , בסודיות , סמוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
heimlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
tersembunyi, dengan diam-diam, secara diam-diam, diam-diam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
ลับ , แอบ , อย่างลับๆ , ลับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
heimelijk, stiekem, sluipend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
furtivo, furtivamente, segretamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
furtivo, furtivamente, secretamente, sorrateiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
秘密的 , 偷偷地 , 秘密地 , 隐秘的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
ukradkowy, potajemnie, sekretne, skryty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
таємний , потайки , таємно , прихований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پنهانی
تصویر پنهانی
furtivo, furtivamente, secretamente, sigiloso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی