معنی پنهانی - فرهنگ فارسی معین
معنی پنهانی
- پنهانی
- نهفته، نهانی، پوشیده، مخفی، مقابل پیدا، آشکار، مخفیانه، در خفا
تصویر پنهانی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پنهانی
پنهانی
- پنهانی
- نهفته نهانی پوشیده مستور مخفی غیب مقابل پیدا آشکار، مخفیانه در خفا، سرار (در احوال ماه) (التفهیم)
فرهنگ لغت هوشیار
پنهانی
- پنهانی
- نهانی، نهفته، پوشیده، به طور پوشیدهبرای مثال دی عزیزی گفت حافظ می خورد پنهان شراب / ای عزیز من نه عیب آن بِه که پنهانی بُوَد (حافظ - ۴۴۰)
فرهنگ فارسی عمید