جدول جو
جدول جو

معنی نقمات - جستجوی لغت در جدول جو

نقمات
نقمت ها، کینه کشی ها، عذاب ها، عقوبت ها، پاداشهای بد، رنج ها و سختی ها، جمع واژۀ نقمت
تصویری از نقمات
تصویر نقمات
فرهنگ فارسی عمید
نقمات
(نَ قِ)
جمع واژۀ نقمه. رجوع به نقمه شود
لغت نامه دهخدا
نقمات
جمع نقمه، کینه کشی ها جمع نقمت (نقمه) کینه کشی ها انتقام جوییها: به نغمات خسروانی از نقمات خسروانه متغافل شده
فرهنگ لغت هوشیار
نقمات
انتقام جویی ها، خونخواهی ها، کینه جویی ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به هم فشار دادن انگشتان شست و وسطی و گذراندن ناگهانی و توام با فشار آن ها از کنار یکدیگر برای ایجاد صدا، بشکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقمت
تصویر نقمت
کینه کشی، عذاب، عقوبت، پاداش بد، رنج و سختی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نغمات
تصویر نغمات
نغمه ها، آواز خوش ها، سرودها، آهنگ ها، ترانه ها، نواها، جمع واژۀ نغمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعمات
تصویر نعمات
نعمت ها، احسان ها، نیکی ها، بهره ها، مال ها، روزی ها، خوشی ها، جمع واژۀ نعمت
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
جمع واژۀ نعمه. رجوع به نعمه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
عقوبت و کینه و عذاب. (غیاث اللغات از لطایف اللغات و منتخب اللغات و قاموس) (ناظم الاطباء). عذاب و شکنجه. (یادداشت مؤلف). آزار. خستگی. درشتی. (ناظم الاطباء). نقمه. مقابل نعمت و راحت. رجوع به نقمه شود: و زعم امیرالمؤمنین آن است که عنایت خدای تعالی در هر دو صورت نعمت و نقمت بر او بسیار است. (تاریخ بیهقی ص 309).
شام ار دهد به من دهدم خجلت
هم نقمت است سفرۀ ناهارش.
ناصرخسرو.
نحوست طالع و شقاوت بخت او را از کنف امن و ساحت راحت در هاویۀ محنت و حبالۀ نقمت انداخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 143).
رحمتش بر نقمتش غالب بود
چیره زآن شد هر نبی بر خصم خود.
مولوی.
شکر نعمت خوشتر از نعمت بود
شکرباره کی سوی نقمت رود.
مولوی.
آن دلیلی کو تو را مانع شود
از عمل آن نقمت صانع شود.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نَ غَ)
آوازهای خوش. (غیاث اللغات). ترانه ها و سرودها و آوازها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ نغمه. رجوع به نغمه شود: و بر سطح دیگر انواع نغمات و اصناف اصوات... نشان کرده. (سندبادنامه ص 65)
لغت نامه دهخدا
(نَ قَ)
فقرات سرود که آن رامی سرایند، هندیان آن را تک گویند و بعضی کری نامند. (غیاث اللغات) (آنندراج). نغمات مرکبند از نقرات و ایقاعات. (از رسائل اخوان الصفا). جمع واژۀ نقره. رجوع به نقره شود: و بر یک سطح دیگر انواع نغمات واصناف اصوات و ایقاع نقرات... نشان کرد. (سندبادنامه ص 65) ، جمع واژۀ نقره. رجوع به نقره شود
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ)
دم ها و بوهای خوش. (آنندراج) (غیاث اللغات). جمع واژۀ نسمه. رجوع به نسمه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ عَ)
نعمت ها. خوبیها. نیکیها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ نعمه. رجوع به نعمه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ عِ)
جمع واژۀ نعمه. رجوع به نعمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعمات
تصویر نعمات
جمع نعمه، شیدان ها پلاو ها جمع نعمت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نقره، کوب ها زنش ها نواختن ها جمع نقره: نوازشهای آلت موسیقی با انگشت، ضربها و وزنهای موسیقی. یا آلات ایقاعی نقرات. سازهای ضربی مانند دایره دف تنبک کوس و دهل که با کوبیدن بپوست آنها بصدا در می آیند. یا نقرات غیر لحنیه. ضربها یا وزنهایی بوده است که آواز یا لحنی همراه نداشته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقمت
تصویر نقمت
آزار، خستگی، درشتی، کینه و عذاب
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نغمه: ... پس موسیقی دراصطلاح علمی باشد که بدانند در آن احوال نغمات را از حیث ملایمت و منافرت ایشان بایکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعمات
تصویر نعمات
((نِ عَ))
جمع نعمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نغمات
تصویر نغمات
((نَ غَ))
جمع نغمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقمت
تصویر نقمت
((نِ مَ))
عقوبت، عذاب
فرهنگ فارسی معین
سرزنش، عتاب، معاتبه، عذاب، عقوبت، کینه کشی
فرهنگ واژه مترادف متضاد