ناقه ای که شیرش بی دوشیدن روان شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کمان دوراندازنده تیر را. (منتهی الارب) (آنندراج). قوس طروح که تیر را به فاصله ای بعید پرتاب کند. (از اقرب الموارد)
ناقه ای که شیرش بی دوشیدن روان شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کمان دوراندازنده تیر را. (منتهی الارب) (آنندراج). قوس طروح که تیر را به فاصله ای بعید پرتاب کند. (از اقرب الموارد)
فرو رفتن در چیزی، کنایه از تاثیر گذاشتن بر کسی، کنایه از راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور هدفی، کنایه از ورود به مکانی به وسیلۀ غلبه، پیش روی
فرو رفتن در چیزی، کنایه از تاثیر گذاشتن بر کسی، کنایه از راه یافتن پنهانی در گروهی یا جایی به منظور هدفی، کنایه از ورود به مکانی به وسیلۀ غلبه، پیش روی
رواکی روانی ژرانی، در آیش خلیدن خلش گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده (گرگانی ویس و رامین)، هنایش کار سازی فرو رفتن تیر در هدف، اثر کردن تاثیرکردن، یانفوذکلمه. تاثیر کلام: نفوذ کلمه... بحدیست که در همان اولین مرحله آشنایی طرف را مسحور خود میکند، جاری شدن حکم و فرمان
رواکی روانی ژرانی، در آیش خلیدن خلش گهی از بهر او خوابش رمیده گهی خارش به دست اندر خلیده (گرگانی ویس و رامین)، هنایش کار سازی فرو رفتن تیر در هدف، اثر کردن تاثیرکردن، یانفوذکلمه. تاثیر کلام: نفوذ کلمه... بحدیست که در همان اولین مرحله آشنایی طرف را مسحور خود میکند، جاری شدن حکم و فرمان