معنی نفعپرست - جستجوی لغت در جدول جو
نفعپرست
(وْ)
سودجو. سودطلب. آزمند. طماع
ادامه...
سودجو. سودطلب. آزمند. طماع
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر نوع پرست
نوع پرست
آنکه همنوع خود را دوست دارد، نوع دوست
ادامه...
آنکه همنوع خود را دوست دارد، نوع دوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویر نفس پرست
نفس پرست
آنکه خود را دوست دارد، کسی که به میل هوا وهوس خود رفتار کند
ادامه...
آنکه خود را دوست دارد، کسی که به میل هوا وهوس خود رفتار کند
فرهنگ فارسی عمید
نفعپرستی
(نَ پَ رَ)
عمل نفع پرست. رجوع به نفعپرست شود
ادامه...
عمل نفع پرست. رجوع به نفعپرست شود
لغت نامه دهخدا
نظرپرست
نظرباز:
در انجمن نظرپرستان
از عشق تو می زنند دستان.
فیاضی (آنندراج)
ادامه...
نظرباز:
در انجمن نظرپرستان
از عشق تو می زنند دستان.
فیاضی (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نفس پرست
(کَ / کِ)
هوسباره. شهوت باره. که متابعت هوای نفس کند. که مطیع نفس اماره باشد
ادامه...
هوسباره. شهوت باره. که متابعت هوای نفس کند. که مطیع نفس اماره باشد
لغت نامه دهخدا
نوع پرست
(رِ لَ پَ رَ)
پرستندۀ نوع. کسی که همنوع خود را دوست دارد. (فرهنگ فارسی معین). مردم دوست. که به دیگران شفقت و مهربانی کند
ادامه...
پرستندۀ نوع. کسی که همنوع خود را دوست دارد. (فرهنگ فارسی معین). مردم دوست. که به دیگران شفقت و مهربانی کند
لغت نامه دهخدا
تصویر نفس پرست
نفس پرست
ورنی ورنیک آنکه بهوی و هوس خود رفتار کند
ادامه...
ورنی ورنیک آنکه بهوی و هوس خود رفتار کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر نوع پرست
نوع پرست
کسی که همنوع خود را دوست دارد
ادامه...
کسی که همنوع خود را دوست دارد
فرهنگ لغت هوشیار
نوپرست
متجدد، نوگرا
متضاد: کهنه پرست، کهنه گرا، مرتجع
ادامه...
متجدد، نوگرا
متضاد: کهنه پرست، کهنه گرا، مرتجع
فرهنگ واژه مترادف متضاد