جدول جو
جدول جو

معنی نفایه - جستجوی لغت در جدول جو

نفایه
تیره و تاریک، تیره رنگ، تیرگی
تصویری از نفایه
تصویر نفایه
فرهنگ فارسی عمید
نفایه
نفایه در فارسی دور انداختنی آخال، نبهره ناسره هر چیز که بسبب فساد و پستی و بی قیمتی بدور انداخته شود، نبهره ناسره. همه گشته نفایه سیم و دغل آنکه گفتش خدای: بل هم اضل. (حدیقه. مد. 678)، جمع نفایات
فرهنگ لغت هوشیار
نفایه
((نُ یا نَ یِ))
هرچیزی که آن را به سبب پستی و بی قیمتی از چیز دیگر جدا کرده و به دور اندازند، نبهره، ناسره
فرهنگ فارسی معین
نفایه
چیزی که آن را به واسطۀ پستی از چیز دیگر جدا کنند و دور بیندازند، ناسره، پست، زبون، برای مثال با مردم «نفایه» مکن صحبت / زیرا که از نفایه بیالایی (ناصرخسرو - ۷)، سخن ناشایست
تصویری از نفایه
تصویر نفایه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمایه
تصویر نمایه
ایندکس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفایس
تصویر نفایس
نفیسه ها، نفیس ها، چیزهای گران مایه و مرغوب، مالهای بسیار، جمع واژۀ نفیسه
فرهنگ فارسی عمید
کفایت در فارسی: تابش (از پهلوی) بسند بسایی بسندگی، کاردانی کارگردانی کار آمدی
فرهنگ لغت هوشیار
نافیه در فارسی مونث نافی: نیگر چون ناونه در پارسی مونث نافی. یاحروف نافیه. حروف دال بر نفی مانند لا و ما در عربی و نا و نه در فارسی
فرهنگ لغت هوشیار
نفاطه در فارسی مونث نفاط از ریشه پارسی نفت انداز مونث نفاط، مبالغه در نفاط: چون کوهی که عراده رعد و نفاطه برق... و تیر پران بارانش رخنه نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفاضه
تصویر نفاضه
جمع نفاضات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفاسه
تصویر نفاسه
نفاست در فارسی در تازی زفتی کردن، آز ورزیدن، در فارسی گرانمایگی
فرهنگ لغت هوشیار
گنبدک سیاب (حباب)، ماهی خایه بادکنک ماهی (ویژگی های دستوری و فرهنگ واژه های گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
نفاثه در فارسی مونث نفاث دمنده فوت کننده، جادوگر زن مونث نفاث، جمع نفاثات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفسیه
تصویر نفسیه
نفسیه در فارسی مونث نفسی روانی مونث نفسی، جمع نفسیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفایس
تصویر نفایس
چیزهای گرانبها و گرانمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکایه
تصویر نکایه
نکایت در فارسی پیروزی بر دشمن، کشتن زخم رساندن
فرهنگ لغت هوشیار
نهایت در فارسی فرجام بافدم هم چنان سرمه که دخت خوبروی هم بسان گرد بر دارد ازوی گر چه هر روزاندکی بر داردش بافدم روزی به پایان آردش (رودکی) چه بایدت کردن چنین بافدم مگر خانه روبی چوروبه به دم (ابوشکور بلخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقایه
تصویر نقایه
((نُ یَ))
پاکیزه شدن، برگزیده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفایس
تصویر نفایس
((نَ یِ))
جمع نفیسه، چیزهای گران بها و نفیس
فرهنگ فارسی معین
((نَ یِ))
فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نافیه
تصویر نافیه
نافی
حروف نافیه: در دستور زبان علوم ادبی حروفی که دلالت بر نفی کند مانند «نا» و «نه»
فرهنگ فارسی عمید