مولانا مولانا صالح صاحب مجالس النفائس، صاحب مجالس النفائس گوید: وی گرچه خراسانی است لیکن سالیانی است که در حصار شادمان است به کتابداری شاه حصار شادمان و این مطلع از اوست: اگر ای شمع شبی هم نفس من باشی چه دعا بهتر از این است که روشن باشی. و طرز این غزل اختراع اوست و فقیر از کسی شنیده ام (نشنیده ام ؟) : نازم به چشم خود که جمال تو دیده است افتم به پای خود که به کویت رسیده است هر دم هزاربوسه زنم دست خویش را کو دامنت گرفته بسویم کشیده است در زر بگیرم از ره تعظیم گوش را کآواز جانفزای تو روزی شنیده است هوش و خرد فدای دل خویشتن کنم کز جام تو شراب محبت کشیده است وابستگی به صالح از آن شد دل مرا کز هرچه غیر تست بکلی رمیده است. و این دو بیت نیز از اوست وبسی نیکو است: اسیر هجرشدم هر کجا که دل بستم فتاد طرح جدایی به هرکه پیوستم گذشتم از طلب هر مراد و آسودم کشیدم از همه دست امید و وارستم. و میگویند این دو بیت در وقت ترک دنیا گفته. (از مجالس النفائس ص 290)
مولانا مولانا صالح صاحب مجالس النفائس، صاحب مجالس النفائس گوید: وی گرچه خراسانی است لیکن سالیانی است که در حصار شادمان است به کتابداری شاه حصار شادمان و این مطلع از اوست: اگر ای شمع شبی هم نفس من باشی چه دعا بهتر از این است که روشن باشی. و طرز این غزل اختراع اوست و فقیر از کسی شنیده ام (نشنیده ام ؟) : نازم به چشم خود که جمال تو دیده است افتم به پای خود که به کویت رسیده است هر دم هزاربوسه زنم دست خویش را کو دامنت گرفته بسویم کشیده است در زر بگیرم از ره تعظیم گوش را کآواز جانفزای تو روزی شنیده است هوش و خرد فدای دل خویشتن کنم کز جام تو شراب محبت کشیده است وابستگی به صالح از آن شد دل مرا کز هرچه غیر تست بکلی رمیده است. و این دو بیت نیز از اوست وبسی نیکو است: اسیر هجرشدم هر کجا که دل بستم فتاد طرح جدایی به هرکه پیوستم گذشتم از طلب هر مراد و آسودم کشیدم از همه دست امید و وارستم. و میگویند این دو بیت در وقت ترک دنیا گفته. (از مجالس النفائس ص 290)
چیزهای نفیس و گرانمایه و گرانبها. (ناظم الاطباء). نفائس. رجوع به نفائس شود: و چون آفتاب روشن است که تو آمده ای تا نفایس ذخایر از ولایت ما ببری. (کلیله و دمنه). در جوار این مسجد مدرسه ای بنا نهاد و آن را به نفایس کتب و غرایب تصانیف ائمه مشحون کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 422)
چیزهای نفیس و گرانمایه و گرانبها. (ناظم الاطباء). نفائس. رجوع به نفائس شود: و چون آفتاب روشن است که تو آمده ای تا نفایس ذخایر از ولایت ما ببری. (کلیله و دمنه). در جوار این مسجد مدرسه ای بنا نهاد و آن را به نفایس کتب و غرایب تصانیف ائمه مشحون کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 422)
شتران زمین طی کننده. (منتهی الارب) (از متن اللغه) ، شتران لاغر. (منتهی الارب) (المنجد) (از اقرب الموارد). و گفته اند شترانی که زمین درمی نوردند. (از اقرب الموارد) ، کسانی که سنگ اندازی نمایند خواه در پس آنها چیزی مکروه باشد خواه دشمن. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ نفیضه، بمعنی گروهی که به جهت تجسس دشمن و خوف فرستند هر جانبی. (آنندراج) (از المنجد). رجوع به نفیضه شود
شتران زمین طی کننده. (منتهی الارب) (از متن اللغه) ، شتران لاغر. (منتهی الارب) (المنجد) (از اقرب الموارد). و گفته اند شترانی که زمین درمی نوردند. (از اقرب الموارد) ، کسانی که سنگ اندازی نمایند خواه در پس آنها چیزی مکروه باشد خواه دشمن. (منتهی الارب) ، جَمعِ واژۀ نفیضه، بمعنی گروهی که به جهت تجسس دشمن و خوف فرستند هر جانبی. (آنندراج) (از المنجد). رجوع به نفیضه شود