برشدن تاک بر وادیج. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). (آنندراج). بر چفته شدن انگور. (تاج المصادر بیهقی). برشدن انگور بر چوب بندی که تاک بر بالای آن اندازند. (از متن اللغه) ، تلاش و تفحص کردن بن شاخهای خرمابن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جستجوی بن شاخه های خرما. (از اقرب الموارد) ، برجستن بر کسی بناحق. (از اقرب الموارد)
برشدن تاک بر وادیج. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). (آنندراج). بر چفته شدن انگور. (تاج المصادر بیهقی). برشدن انگور بر چوب بندی که تاک بر بالای آن اندازند. (از متن اللغه) ، تلاش و تفحص کردن بن شاخهای خرمابن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جستجوی بن شاخه های خرما. (از اقرب الموارد) ، برجستن بر کسی بناحق. (از اقرب الموارد)
چوب و غیر آن که تراشیده نشده باشد. ناتراشیده. (فرهنگ نظام). تراشیده نشده. ناسترده. جلا داده نشده. (ناظم الاطباء). ناهموار. (غیاث) (آنندراج). نتراشیده. ناصاف. که تراشیده نشده است: یکی ناچخ شه که بر وی رسید ز زنگی رگ زندگانی برید همان خرد کان ناتراش دگر چنین چند را خاک خارید سر. نظامی (از آنندراج). ، ناتراشیده. آدم کلفت و بلند بی اندام. (فرهنگ نظام) ، بی ادب. (آنندراج). بی ادب و سفله. (غیاث). مردم درشت ناهموار و ناقبول و بی اصول و بی ادب. (ناظم الاطباء). نخراشیده و نتراشیده. بی ادب. بی تربیت. که آداب معاشرت نمیداند. که در برخورد خشن و ناملایم است
چوب و غیر آن که تراشیده نشده باشد. ناتراشیده. (فرهنگ نظام). تراشیده نشده. ناسترده. جلا داده نشده. (ناظم الاطباء). ناهموار. (غیاث) (آنندراج). نتراشیده. ناصاف. که تراشیده نشده است: یکی ناچخ شه که بر وی رسید ز زنگی رگ زندگانی برید همان خرد کان ناتراش دگر چنین چند را خاک خارید سر. نظامی (از آنندراج). ، ناتراشیده. آدم کلفت و بلند بی اندام. (فرهنگ نظام) ، بی ادب. (آنندراج). بی ادب و سفله. (غیاث). مردم درشت ناهموار و ناقبول و بی اصول و بی ادب. (ناظم الاطباء). نخراشیده و نتراشیده. بی ادب. بی تربیت. که آداب معاشرت نمیداند. که در برخورد خشن و ناملایم است