جای بلند همواری که فرود از کوه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مکان مرتفع. (اقرب الموارد از اساس) ، جای بلند از فرود رودبار، مقدم و باریک جای از ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، نعاف
جای بلند همواری که فرود از کوه باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) ، مکان مرتفع. (اقرب الموارد از اساس) ، جای بلند از فرود رودبار، مقدم و باریک جای از ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، نعاف
سست شدن، ناتوان شدن، سستی، ناتوانی ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی حالی و تحریک پذیری می شود، بیماری عصبی، نوراستنی ضعف تالیف: در علوم ادبی پس و پیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان
سست شدن، ناتوان شدن، سستی، ناتوانی ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی حالی و تحریک پذیری می شود، بیماری عصبی، نوراستنی ضعف تالیف: در علوم ادبی پس و پیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان
سوراخ و گودی کوچک روی شکم که از بریدن بند ناف باقی می ماند، کنایه از وسط و میان چیزی ناف ارض: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم ناف زمین: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم ناف زنی: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم، ناف زمین ناف عالم: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، برای مثال قدم بر سر ناف عالم نهاد / بسا نافه کز ناف عالم گشاد (نظامی۵ - ۸۷۶) ناف هفته: کنایه از روز سه شنبه، برای مثال از دگر روز هفته آن به بود / ناف هفته مگر سه شنبه بود (نظامی۴ - ۶۵۶)
سوراخ و گودی کوچک روی شکم که از بریدن بند ناف باقی می ماند، کنایه از وسط و میان چیزی ناف ارض: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم ناف زمین: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم ناف زنی: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، ناف عالم، ناف زمین ناف عالم: کنایه از شهر مکه و خانۀ کعبه، برای مِثال قدم بر سر ناف عالم نهاد / بسا نافه کز ناف عالم گشاد (نظامی۵ - ۸۷۶) ناف هفته: کنایه از روز سه شنبه، برای مِثال از دگر روز هفته آن به بود / ناف هفته مگر سه شنبه بود (نظامی۴ - ۶۵۶)
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف
فرو مایه مرد، براوردن نیاز شاخه خشک خرمابن، وردک (جهیز عروس) رخت پیوک (عروس)، مانه (اسباب خانه) اسباب خانه کالای منزل، جهاز عروس، شاخه درخت خرما که از برگ دور شده باشد، برگ درخت خرما جمع سعوف