جدول جو
جدول جو

معنی نظرسنجی - جستجوی لغت در جدول جو

نظرسنجی
استطلاعٌ
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به عربی
نظرسنجی
Survey
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نظرسنجی
enquête
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نظرسنجی
설문 조사
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به کره ای
نظرسنجی
सर्वेक्षण
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به هندی
نظرسنجی
ankieta
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به لهستانی
نظرسنجی
опрос
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به روسی
نظرسنجی
опитування
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نظرسنجی
enquête
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به هلندی
نظرسنجی
Umfrage
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به آلمانی
نظرسنجی
encuesta
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نظرسنجی
sondaggio
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نظرسنجی
uchunguzi
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نظرسنجی
জরিপ
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به بنگالی
نظرسنجی
survei
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نظرسنجی
anket
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نظرسنجی
جائزہ
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به اردو
نظرسنجی
การสำรวจ
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به تایلندی
نظرسنجی
סֶקֶר
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به عبری
نظرسنجی
pesquisa
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نظرسنجی
调查
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به چینی
نظرسنجی
調査
تصویری از نظرسنجی
تصویر نظرسنجی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نورسنج
تصویر نورسنج
آلتی برای اندازه گیری درجۀ شدت نور، فوتومتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظرتنگی
تصویر نظرتنگی
کوته نظری، بخل
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ظَ تَ)
کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. خردک نگرشی. (یادداشت مؤلف). نظرتنگ بودن. رجوع به نظرتنگ شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ)
دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر. در 24هزارگزی راه تبریز به اهر، در ناحیتی کوهستانی و گرمسیر واقع است و 206 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه کلوچشمه تأمین می شود. محصولش غلات و برنج و پنبه و انجیر و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ)
عمل نواسنج. رجوع به نواسنج شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
عمل بار سنجیدن. قپان کردن بار. توزین کردن بار. وزن کردن بار
لغت نامه دهخدا
منسوب به نارنج آنچه برنگ پوست نارنج باشد زرد که کمی بسرخی زند: آنکه بر پیر کند موزه نارنجی عیب تا نکردست بپا بر ویش انکاری هست. (نظام قاری)، ساخته شده از نارنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظم سنجی
تصویر نظم سنجی
سخنسرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
((رِ))
هر یک از رنگ های واقع در طیف سرخ و زرد، به رنگ نارنج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
نارنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
امساک، بخل، تنگ نظری، حسادت، کوته نظری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نارنجی
تصویر نارنجی
Orange
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازداشت
دیکشنری اردو به فارسی