جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نظرتنگی

نظرتنگی

نظرتنگی
کوتاه نظری. چشم تنگی. تنگ چشمی. خردک نگرشی. (یادداشت مؤلف). نظرتنگ بودن. رجوع به نظرتنگ شود
لغت نامه دهخدا

نظر تنگی

نظر تنگی
کوته بینی ژکوری زفتی کوته نظری دون همتی مقابل بلند نظری، بخل امساک
فرهنگ لغت هوشیار

نظرتنگ

نظرتنگ
مرادف تنگ چشم. (غیاث اللغات) (از آنندراج). ناتوان بین. (از آنندراج). خردک نگرش. بخیل. کوتاه نظر. چشم تنگ. ممسک. (یادداشت مؤلف) :
کامی که برآید ز خسیسان نظرتنگ
آبی است که از چاه به غربال برآرند.
صائب (آنندراج).
با نظرتنگان نشستن عمر ضایع کردن است
می شود کوتاه عمر رشته تا با سوزن است.
اشرف (آنندراج).
، حسود که کمترین نعمت و سعادت را به دیگری نتواند دیدن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا