جدول جو
جدول جو

معنی نظرت - جستجوی لغت در جدول جو

نظرت(نَ رَ)
نظره. نگاه کردن:
بوسه و نظرت حلال باشد باری
حجت دارم بر این سخن ز وچرگر.
زینبی (یادداشت مؤلف).
تفاوت میان ملاحظت دوستان و نظرت دشمنان ظاهر است. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نصرت
تصویر نصرت
(دخترانه و پسرانه)
یاری، کمک، پیروزی، فتح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
کمی، کمیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
یاری کردن، یاری، پیروزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
تر و تازه و شاداب شدن، شادابی و خرمی گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
کراهت داشتن، ناپسند داشتن، بیزاری و رمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظره
تصویر نظره
یک مرتبه نگریستن، یک نظر انداختن، لمحه، شکل، هیئت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
عمل ناظر و مقام او، مراقبت در اجرای امری
زیرکی، فراست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظری
تصویر نظری
مقابل عملی، ویژگی علمی که متمرکز بر جنبه های غیرعملی است، دارای جنبۀ غیرعملی، ذهنی، دورۀ آموزش متوسطه، شامل کلاس های اول تا سوم دبیرستان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظرا
تصویر نظرا
به گمان، برابرنهاده جمع نظیر. حدسا قیاسا، طبق نظریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
یاری کردن، حمایت، کمک، اعانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
تازگی، خوبی، شکفتگی روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
نظر کردن و نگریستن به چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
ناخواهانی، تنفر، عدم میل، هزیمت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نظر و نظره، دید ها نگرش ها جمع نظر و نظره. توضیح بعض معاصران بجای نظریات} نظرات {را بکار میبرند ولی این کلمه در متون فارسی مستعمل نیست و در عربی هم معانی دیگری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
نظری در فارسی نگرشی، اندیشیدنی، بر آوردی منسوب به نظر: آنچه با نظر و حدس انجام شود حدسا: (نظری تخمین زد)، آنچه که فهمیدنش محتاج به نظر و فکر باشد مقابل بدیهی: چشم حاضر سخنی کرده نظر بازمرا که بدیهی است بر دقت طبعش نظری. (محسن تاثیر. فرنظا) تصدیق نظری. تصدیقی که از راه تامل و فکر بدست آید. یا تصور نظری. تصوری که از راه تامل و فکر بدست آید، علمی مقابل عملی. یا عمل نظری فلسفله نظری حکمت نظری. آن قسمت از علم و فلسفه که ارتباط به عمل ندارد مقابل علم یا فلسفه عملی. فلسفه نظری شامل سه قسمت است: ریاضی طبیعی الهی، آنچه مربوط به نظریه باشد تئوریک مقابل عملی (پراتیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
کمیابی و کمی
فرهنگ لغت هوشیار
نظره در فارسی یک نگاه یک دید، یک چشم به هم زدن یک دم، یک نگرش، فزونی یک بارنگریستن یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیات، رحمت، جمع نظرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
((نَ رَ))
نگریستن، دیدن، مراقبت در انجام کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
((نُ رَ))
کمیابی، آنچه گاهی پیدا و آشکار شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
((نَ رَ))
تازگی و شادابی و خرمی (گیاه، انسان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
((نُ رَ))
یاری، کمک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظره
تصویر نظره
((نَ رَ یا رِ))
یک بار نگریستن، یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیأت، رحمت، جمع نظرات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
((نَ رَ))
بیزاری، رمیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظری
تصویر نظری
نگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
وارسی، بازبینی، بازرسی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
بیزاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
Abhorrence, Aversion, Distastefulness, Repugnance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
Surveillance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
Rareness, Rarity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
raridade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
aversão, desgosto, repugnância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نظارت
تصویر نظارت
vigilância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
rareza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
rzadkość
دیکشنری فارسی به لهستانی