جدول جو
جدول جو

معنی نظربلند - جستجوی لغت در جدول جو

نظربلند
بلند نظر، مقابل کوته نظر
تصویری از نظربلند
تصویر نظربلند
فرهنگ لغت هوشیار
نظربلند
((~. بُ لَ))
دارای طبع غنی، دارای سعه صدر، مقابل نظرتنگ
تصویری از نظربلند
تصویر نظربلند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نظر بلند
تصویر نظر بلند
دارای سعه صدر دارنده طبع غنی مقابل نظر تنگ تنگ نظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظربند
تصویر نظربند
عملی بدعا و طلسمات که کسی چشم بد نزند چیزی یا کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
چشم بند، چشک پنام شعبده باز چشم بند، تعویذ برای دفع چشم زخم: نیست صاحب نظران را ز نظر بند گزیر نگذارند غزالان ز نظر مجنون را. (صائب فرنظا)، مسحور، حبس نظر: سرداران سپاه صادق خان را بسلطنت مرجوح دانسته ابو الفتح خان (پسر کریم خان) را نظر بند و خود متقلد حکم و فرمانفرمایی گردیده در شیراز متوقف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظر بلندی
تصویر نظر بلندی
دارای طبع غنی بودن سعه صدر مقابل نظر تنگی تنگ نظری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربلند
تصویر سربلند
مفتخر، عالی مرتبه، سرافراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربلند
تصویر سربلند
سرافراز، سرفراز، مفتخر، با افتخار
سربلند ساختن: کنایه از کسی را سرافزار کردن، مفتخر ساختن
سربلند شدن: کنایه از سرافراز شدن، مفتخر گشتن
سربلند کردن: کنایه از سربلند گردانیدن
سربلند گشتن: کنایه از سرافراز شدن، مفتخر گشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربلند
تصویر سربلند
((~. بُ لَ))
سرافراز، آبرومند، عالی
فرهنگ فارسی معین