جدول جو
جدول جو

معنی نظر - جستجوی لغت در جدول جو

نظر
دیدگاه، نگر، نگرش
تصویری از نظر
تصویر نظر
فرهنگ واژه فارسی سره
نظر
عقیده، رای، نگاه کردن، نگریستن، دید، بینایی، فکر، اندیشه
تصویری از نظر
تصویر نظر
فرهنگ فارسی عمید
نظر
نگریستن، چشم انداختن درنگ کردن و مهلت دادن بر کسی
تصویری از نظر
تصویر نظر
فرهنگ لغت هوشیار
نظر
((نَ ظَ))
نگاه کردن، نگریستن، به نظر آوردن، مورد توجه قرار دادن چیزی را به جهت دفع چشم زخم، نگاه، نگرش، فکر، اندیشه، رأی، جهت، جنبه، وضع دو ستاره نسبت به یکدیگر (نجوم)
تصویری از نظر
تصویر نظر
فرهنگ فارسی معین
نظر
Comment, Opinion
تصویری از نظر
تصویر نظر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نظر
comentário, opinião
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نظر
komentarz, opinia
دیکشنری فارسی به لهستانی
نظر
комментарий , мнение
دیکشنری فارسی به روسی
نظر
коментар , думка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نظر
opmerking, mening
دیکشنری فارسی به هلندی
نظر
Kommentar, Meinung
دیکشنری فارسی به آلمانی
نظر
comentario, opinión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نظر
commentaire, opinion
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نظر
commento, opinione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نظر
टिप्पणी , राय
دیکشنری فارسی به هندی
نظر
মন্তব্য , মতামত
دیکشنری فارسی به بنگالی
نظر
komentar, pendapat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نظر
yorum, görüş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نظر
댓글 , 의견
دیکشنری فارسی به کره ای
نظر
maoni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نظر
评论 , 意见
دیکشنری فارسی به چینی
نظر
コメント , 意見
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نظر
הערה , דֵּעָה
دیکشنری فارسی به عبری
نظر
ความคิดเห็น , ความคิดเห็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
نظر
تعليقٌ , رأيٌ
دیکشنری فارسی به عربی
نظر
تبصرہ , رائے
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نظری
تصویر نظری
نگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نظره
تصویر نظره
یک مرتبه نگریستن، یک نظر انداختن، لمحه، شکل، هیئت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظری
تصویر نظری
مقابل عملی، ویژگی علمی که متمرکز بر جنبه های غیرعملی است، دارای جنبۀ غیرعملی، ذهنی، دورۀ آموزش متوسطه، شامل کلاس های اول تا سوم دبیرستان
فرهنگ فارسی عمید
نظری در فارسی نگرشی، اندیشیدنی، بر آوردی منسوب به نظر: آنچه با نظر و حدس انجام شود حدسا: (نظری تخمین زد)، آنچه که فهمیدنش محتاج به نظر و فکر باشد مقابل بدیهی: چشم حاضر سخنی کرده نظر بازمرا که بدیهی است بر دقت طبعش نظری. (محسن تاثیر. فرنظا) تصدیق نظری. تصدیقی که از راه تامل و فکر بدست آید. یا تصور نظری. تصوری که از راه تامل و فکر بدست آید، علمی مقابل عملی. یا عمل نظری فلسفله نظری حکمت نظری. آن قسمت از علم و فلسفه که ارتباط به عمل ندارد مقابل علم یا فلسفه عملی. فلسفه نظری شامل سه قسمت است: ریاضی طبیعی الهی، آنچه مربوط به نظریه باشد تئوریک مقابل عملی (پراتیک)
فرهنگ لغت هوشیار
نظره در فارسی یک نگاه یک دید، یک چشم به هم زدن یک دم، یک نگرش، فزونی یک بارنگریستن یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیات، رحمت، جمع نظرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظرا
تصویر نظرا
به گمان، برابرنهاده جمع نظیر. حدسا قیاسا، طبق نظریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظره
تصویر نظره
((نَ رَ یا رِ))
یک بار نگریستن، یک دفعه نظر انداختن، لمحه، هیأت، رحمت، جمع نظرات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منظر
تصویر منظر
(دخترانه)
آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منظر
تصویر منظر
دیدگاه، نگرگاه
فرهنگ واژه فارسی سره