پاکیزگی. (بحر الجواهر) (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). پاکی. (ناظم الاطباء). مقابل قذارت. (یادداشت مؤلف). نظافه. رجوع به نظافه شود. - نظافت دادن، پاک و پاکیزه کردن. رفت و روب کردن: همه به سجده نظافت دهد مساجد را بلی منظف مسجد بود دم روباه. خاقانی. - نظافت کردن، در تداول، نظافت دادن. پاک و پاکیزه کردن
پاکیزگی. (بحر الجواهر) (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). پاکی. (ناظم الاطباء). مقابل قذارت. (یادداشت مؤلف). نظافه. رجوع به نظافه شود. - نظافت دادن، پاک و پاکیزه کردن. رفت و روب کردن: همه به سجده نظافت دهد مساجد را بلی منظف مسجد بود دم روباه. خاقانی. - نظافت کردن، در تداول، نظافت دادن. پاک و پاکیزه کردن