جدول جو
جدول جو

معنی نظاریه - جستجوی لغت در جدول جو

نظاریه
(نَظْ ظا ری یَ)
ابل نظاریه، شتران منسوب به گروه بنو نظار و یا منسوب به نظار که نام گشنی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نظاره
تصویر نظاره
(دخترانه)
نگریستن، نگاه کردن، تماشا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناریه
تصویر ناریه
(دخترانه)
آتشی، آتشین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نزاریه
تصویر نزاریه
فرقه ای از اسماعیلیه منسوب به نزار فرزند المستنصر بالله، هشتمین خلیفۀ فاطمی مصر، که قائل به امامت نزار پسر بزرگ مستنصر بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
قضیه ای که برای اثبات صحت آن محتاج به برهان و دلیل باشد، رای، اندیشه، عقیده، تئوری، حدس، گمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظاره
تصویر نظاره
جمعی از مردم که به طرف چیزی نگاه کنند، گروه بینندگان، تماشاکنندگان، تماشاچیان، نظاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظاره
تصویر نظاره
نظر کردن، نگریستن، برای مثال سخن درست بگویم نمی توانم دید / که می خورند حریفان و من نظاره کنم (حافظ - ۷۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
(نُ ری یَ)
عقاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد) (ناظم الاطباء). مرغ شکاری معروف
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ کَ)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران - اهواز ضمیمۀ بخش مرکزی شهرستان اهواز است، این ایستگاه در 20هزارگزی شمال اهواز واقع است و ساکنین آن کارمندان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ص 355)
لغت نامه دهخدا
(نِ می یَ / یِ)
نام مدارسی است که به امر خواجه نظام الملک وزیر دانشمند و مقتدر دولت سلجوقیان، در قرن پنجم هجری قمری، در ولایات مهم قلمرو سلجوقی تأسیس شد، و ظاهراً نظامیه ها نخستین مدارسی بوده است که برای طلاب و دانشجویان آنها راتبه و شهریۀ معین و مداومی مقرر شده است. این مدارس به صورت آموزشگاههای مرتب شبانه روزی مخصوص شافعی مذهبان اداره می شده و وسایل آسایش طلاب آنها از هر حیث فراهم بوده است. معروفترین نظامیه ها عبارت است از:
1- نظامیۀ نیشابور، این مدرسه در اواخر نیمۀ اول قرن پنجم هجری قمری به امر خواجه نظام الملک برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک بن عبداﷲ جوینی متوفی به سال 487 هجری قمری بنا شد و ابوالمعالی سی سال در آنجا به تدریس و خطابه و ذکر می پرداخت و روزانه سیصد مرد در آنجا به دانش آموزی جمع می شدند، از طلاب و دانش آموزان نامدار این مدرسه اند: امام محمد غزالی و اوحدالدین انوری ابیوردی.
2- نظامیۀ بغداد، بنای این مدرسه در سال 459 هجری قمری پایان گرفت، نظام الملک برای ساختمان این مدرسه 200000 دینار از مال خود خرج کرد و موقوفات متعدد و پردرآمدی بدان تخصیص داد، در نظامیۀ بغداد حجره هائی به سکونت طلاب اختصاص داشت و کتاب خانه معتبر آن از کتابهای ارجمند انباشته بود. در این دارالعلم بزرگ شش هزار تن دانشجو به تحصیل فقه و تفسیر و حدیث و نحو و لغت و ادبیات و فلسفه، اشتغال داشتند و به روایت ابن جبیر اندلسی که در سال 580 هجری قمری بغداد را سیاحت کرده است: ’بغداد را نزدیک سی مدرسه است و بزرگترین و مشهورترین آنها نظامیه است’ در آغاز تأسیس نظامیۀ بغداد از امام شیخ ابواسحاق شیرازی دعوت شد تادر آنجا به تدریس پردازد و تا فرارسیدن وی امام ابونصر بغدادی، معروف به ابن صباغ بیست روزی بدین مهم پرداخت، امام غزالی نیز از مدرسان این دارالعلم بود. تولیت نظامیۀ بغداد بعد از خواجه نظام الملک با فرزندان وی بود و این دانشگاه بزرگ مذهب شافعی تا قریب دوقرن بعد از ایجاد در اوج عظمت و اشتهار بود و از آن پس نیز با اینکه مدرسه مستنصریه از شهرت و اعتبار آن کاسته بود، مدتها دایر بود.
3- نظامیۀ بلخ، از اساتید معروف آن آدم بن اسدالهروی است و از شاگردان بنام آنجا رشید وطواط است.
4- نظامیۀ بصره، به روایت مؤلف تجارب السلف این مدرسه که از نظامیۀ بغداد نیکوتر و بزرگتر بوده است، در اواخر ایام المعتصم باﷲ خراب شد و از مصالح ساختمانی آن در شهر بصره مدرسه دیگری به همین نام ساختند.
5- نظامیۀ اصفهان، که خواجه ده هزار دینار از ضیاع و مستغلات خویش بر آن وقف کرده بود و آن را به نام صدرالدین خجندی مدرسه صدریه هم نامیده اند.
گذشته از اینها نظامیه هائی در مرو و موصل و هرات نیز به همت و امر خواجه تأسیس شده بوده است. (از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 صص 234- 241). برای تحقیق بیشتر رجوع به مجلۀ مهر سال 2 شمارۀ 2 ص 117 مقالۀ مرحوم سعید نفیسی زیر عنوان نظامیه و مقدمۀ جلال همائی بر غزالی نامه و وفیات الاعیان ج 1 ص 222 و 407 و طبقات الشافعیه ج 3 ص 137 و 252 به بعد و تجارب السلف ص 269 و تاریخ تمدن اسلامی ج 3 ص 97 و دایره المعارف اسلامی ج 3 ص 404 و رحلۀ ابن جبیر چ مصر ص 197 و حوادث الجامعه ص 124 شود
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا ری یَ)
یکی از شش فرقۀ مجبره. (بیان الادیان). نام فرقه ای بزرگ از فرق اسلامیه است. اینان اصحاب محمد بن حسین نجارند و در خلق افعال با اهل سنت موافقند و گویند استطاعت با فعل توأم است و بنده فعلش کسبی است، در صفات وجودیه و همچنین حدوث کلام اﷲ و نفی رؤیت با معتزله موافقت دارند و آنان سه فرقه اند:برغوثیه و زعفرانیه و مستدرکه. (از شرح مواقف) (از تعریفات). و این سه فرقه در اصول با هم چندان اختلافی ندارند. (از ملل و نحل شهرستانی). و نیز رجوع به تاریخ مذاهب اسلام ص 214 و الفرق بین الفرق ص 197 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ ری یَ)
نام فرقه ای از اسماعیلیان که به امامت المصطفی لدین اﷲ فاطمی معروف به نزار گرویدند. بعد از وفات المستنصر باﷲ فاطمی، میان دو فرزند او المصطفی لدین اﷲ مشهور به نزار و المستعلی باﷲ ابوالقاسم احمدکه هر دو مدعی جانشینی پدر بودند اختلاف افتاد و از اینجا متابعان فاطمیۀ مصر بر دو دستۀ نزاریان و مستعلیان منقسم گردیدند. آن دسته که طرفدار امامت نزارشدند اسماعیلیان عراق و شام و قومس و خراسان و لرستان بودند و آن دسته که به امامت المستعلی اعتقاد یافتند اسماعیلیان مصر و بلاد مغرب بودند، لیکن در همان حال عده ای از طرفداران امامت نزار در مصر بوده و قوتی داشته اند و همین قومند که به سال 524 هجری قمری ابوعلی منصور بن المستعلی را مغافصهً هلاک کردند. حسن صباح مؤسس فرقۀ صباحیۀ ایران یکی از پیروان فرقۀ نزاریه است. (از تاریخ ادبیات در ایران صفا ج 2 ص 168)
لغت نامه دهخدا
(نُ یَ)
عفاریه نفاریه، منکر خبیث مارد. (از اقرب الموارد). چیز مهیب ترسناک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نظامیه در فارسی مونث نظامی سپاهیگری، وابسته به خواجه نظام الملک نام آموزشگاه های او پیروان ابراهیم بن سیار نظام از خرد گرایان (معتزله) که نیکی را از سرنوشت و بدی را از خواست آدمی می دانست مونث نظامی: ... (امیر نظام) بار دیگر بسمت سرهنگی فوج گروس داخل خدمت نظامیه شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجاریه
تصویر نجاریه
پیروان حسین بن محمد نجار از خرد گرایان (معتزله) ری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
رای و اندیشه و بینایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظاره
تصویر نظاره
نگرش، تماشا کردن، نگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نظاره
تصویر نظاره
((نِ رِ))
زیرکی، فراست، در فارسی، نگاه کردن، تماشا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
((نَ ظَ یِّ))
رأی، عقیده، فکر، جمع نظریات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظاره
تصویر نظاره
((نَ ظّ رِ))
بیننده، تماشاگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
نگره، انگاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
Theory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
théorie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
teoria
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
teoria
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
теория
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
теорія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
theorie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
Theorie
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
teoría
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
teoria
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
सिद्धांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نظریه
تصویر نظریه
তত্ত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی