جدول جو
جدول جو

معنی نضرت - جستجوی لغت در جدول جو

نضرت
تر و تازه و شاداب شدن، شادابی و خرمی گیاه
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
فرهنگ فارسی عمید
نضرت
(نَ رَ)
تازگی. (غیاث اللغات). نضره. رجوع به نضره شود: یا در چمن دل او خضرتی و نضرتی ظاهر شود. (سندبادنامه ص 53). حرقت حرفت ادب در او رسیدو در نضرت جوانی و حسرت امانی و عنفوان زندگانی فروشد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 391). تکیه بر قوت و شوکت زدن و به نضرت حال و خضرت وقت مغرور گشتن از فضیلت عقل و نهج رشد دور است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 161)
لغت نامه دهخدا
نضرت
تازگی، خوبی، شکفتگی روی
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
فرهنگ لغت هوشیار
نضرت
((نَ رَ))
تازگی و شادابی و خرمی (گیاه، انسان)
تصویری از نضرت
تصویر نضرت
فرهنگ فارسی معین
نضرت
تازگی، خرمی، شادابی، نضارت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نصرت
تصویر نصرت
(دخترانه و پسرانه)
یاری، کمک، پیروزی، فتح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مضرت
تصویر مضرت
ضرر، زیان، گزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
کمی، کمیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
یاری کردن، یاری، پیروزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خضرت
تصویر خضرت
سرسبزی، طراوت، شادابی، شادکامی، کامکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
کراهت داشتن، ناپسند داشتن، بیزاری و رمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نضارت
تصویر نضارت
تر و تازه و شاداب شدن، شادابی و خرمی گیاه یا درخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
عنوانی احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته یا نوشته می شود، نزدیکی، قرب، پیشگاه، حضور، پایتخت
حضرت سبحان: خداوند پاک و منزه از هر عیب و نقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
ناخواهانی، تنفر، عدم میل، هزیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
یاری کردن، حمایت، کمک، اعانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نضارت
تصویر نضارت
تازگی، آبداری، شکفتگی درخت
فرهنگ لغت هوشیار
مونث نضر: شمش تلا شمش زر نضرت در فارسی کشی نرمی تر و تازگی خرمی، فرا خزیستی توانگری شادابی، درخشندگی، زیبایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
کمیابی و کمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضرت
تصویر خضرت
سبزی گندمگونی، رنگ سبز، سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
حضور، غیاب، بحضور، در حضور، غیبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضرت
تصویر مضرت
گزند، زیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نضارت
تصویر نضارت
((نَ رَ))
تازگی، آبداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
((نُ رَ))
کمیابی، آنچه گاهی پیدا و آشکار شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نصرت
تصویر نصرت
((نُ رَ))
یاری، کمک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
((نَ رَ))
بیزاری، رمیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضرت
تصویر مضرت
ضرر رسانیدن، زیان، ضرر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خضرت
تصویر خضرت
((خُ رَ))
سبزی، گندمگونی، رنگ سبز، سبزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضرت
تصویر حضرت
((حَ رَ))
قرب، حضور، آستانه درگاه، کلمه ای است که برای احترام پیش از نام قدیسان و بزرگان می آید
حضرت عباسی: به حضرت عباس قسم، به صورت راست و درست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
بیزاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
Abhorrence, Aversion, Distastefulness, Repugnance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
Rareness, Rarity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
raridade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نفرت
تصویر نفرت
aversão, desgosto, repugnância
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
rareza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ندرت
تصویر ندرت
rzadkość
دیکشنری فارسی به لهستانی