جامه ای است سخت سپید. (منتهی الارب) (آنندراج). یک نوع جامۀ سخت سپید، یا پوستی سپید. (ناظم الاطباء). پوست سفید یا جامۀ بسیار سفید. (از متن اللغه) (از المنجد) (از اقرب الموارد). پوستی سپید. یا هر پوست سپید. (منتهی الارب) (آنندراج)
جامه ای است سخت سپید. (منتهی الارب) (آنندراج). یک نوع جامۀ سخت سپید، یا پوستی سپید. (ناظم الاطباء). پوست سفید یا جامۀ بسیار سفید. (از متن اللغه) (از المنجد) (از اقرب الموارد). پوستی سپید. یا هر پوست سپید. (منتهی الارب) (آنندراج)
سفره ای چرمین. نطع ادیم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج). قطعه ای از پوست که بر روی آن می نشینند یا پوستی که در مجلس شراب می گسترانند. (ناظم الاطباء). نطع، و آن بساطی است از پوست که زیر پای کسی که محکوم به سر بریدن یا عذابی دیگر شده است گسترانیده می شود. (از المنجد)
سفره ای چرمین. نطع ادیم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج). قطعه ای از پوست که بر روی آن می نشینند یا پوستی که در مجلس شراب می گسترانند. (ناظم الاطباء). نطع، و آن بساطی است از پوست که زیر پای کسی که محکوم به سر بریدن یا عذابی دیگر شده است گسترانیده می شود. (از المنجد)
انجمن یا جای خالی کرده جهت بول و قضای حاجت. ج، مناصع. (منتهی الارب) (آنندراج). انجمن و مجلس و یا جایی که جهت بول و قضای حاجت تخلیه کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
انجمن یا جای خالی کرده جهت بول و قضای حاجت. ج، مناصع. (منتهی الارب) (آنندراج). انجمن و مجلس و یا جایی که جهت بول و قضای حاجت تخلیه کنند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)