جدول جو
جدول جو

معنی نصایح - جستجوی لغت در جدول جو

نصایح
نصیحت ها، پندها، اندرزها، جمع واژۀ نصیحت
تصویری از نصایح
تصویر نصایح
فرهنگ فارسی عمید
نصایح
(نَ یِ)
پند. پندها و اندرزها. (ناظم الاطباء). نصائح. رجوع به نصائح شود
لغت نامه دهخدا
نصایح
پند، اندرزها، نصائح
تصویری از نصایح
تصویر نصایح
فرهنگ لغت هوشیار
نصایح
((نَ یِ))
جمع نصیحت، پندها، اندرزها
تصویری از نصایح
تصویر نصایح
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نصیح
تصویر نصیح
ناصح، نصیحت کننده، پنددهنده
فرهنگ فارسی عمید
(نَص صا)
درزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). خیاط. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد). ناصحی. ناصح. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(نُصْ صا)
جمع واژۀ ناصح. رجوع به ناصح شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
رشته. (منتهی الارب) (دهار) (آنندراج) (از مهذب الاسماء). سلک. (منتهی الارب) (آنندراج) (متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد). رشته که بدان چیزی دوزند. (فرهنگ خطی) (از متن اللغه). رشتۀ خیاط. (فرهنگ خطی). خیط. (متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد). ج، نصح، نصاحه
لغت نامه دهخدا
(نَ)
ابن نهیک الکلابی، از شعرای عرب است و در حدود سال 150 هجری قمری درگذشت، در الاغانی قصیدتی از او نقل شده که مطلعش این است:
ألا من لقلب فی الحجاز قسیمه
منه بأکناف الحجاز قسیم.
(از الاعلام زرکلی ج 8 ص 356).
و نیز رجوع به الاغانی چ ساسی ج 12 ص 33 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
پنددهنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناصح. (مهذب الاسماء) (متن اللغه) (اقرب الموارد) (المنجد). نیکخواه. (دهار). نصیحت کننده. (فرهنگ خطی). ج، نصحاء
لغت نامه دهخدا
(یِ)
رجوع به صائح... شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
نائح. رجوع به نائح شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ)
نصائب. رجوع به نصائب شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ)
نصائر. رجوع به نصائر شود: و داعی نصایر جهاد سوی مملکت آن مخاذیل ندای... درداد. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(نَ ءِ)
جمع واژۀ نصیحه. رجوع به نصیحه و نصایح شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ)
زنان نوحه گر. جمع واژۀ نایحه. رجوع به نایحه و نائحه شود، جمع واژۀ نیّحه. (آنندراج). رجوع به نیحه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بر یکدیگر بانگ زدن. (زوزنی). یکدیگر را آواز دادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کفتن نیام شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تشقق غلاف شمشیر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صایح
تصویر صایح
صیحه زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصاح
تصویر نصاح
دوزنده رشته نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصیح
تصویر نصیح
پند دهنده، ناصح، نیکخواه
فرهنگ لغت هوشیار
نصایح در فارسی، جمع نصیحه، پند ها جمع نصیحت پندها اندرز ها: در مجالس متعدد به مصقل مواعظ و نصایح زنگ کربت و ملال از مرات ضمیر منیر می زدودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایح
تصویر نایح
زن نوحه کننده وزاری کننده برشوی، جمع نوح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صایح
تصویر صایح
((یِ))
صیحه زننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نصیح
تصویر نصیح
((نَ))
نصیحت کننده، پند دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نایح
تصویر نایح
((یِ))
زن نوحه کننده و زاری کننده بر شوی، جمع نوح
فرهنگ فارسی معین