جدول جو
جدول جو

معنی نشتاک - جستجوی لغت در جدول جو

نشتاک
پس آب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نستاک
تصویر نستاک
پیچش شکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رشتاک
تصویر رشتاک
رستاک، شاخۀ تازه که از بیخ درخت روییده باشد، شاخۀ راست و بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
شاخ درخت، شاخۀ نورسته
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
شاخه ای که تازه از بیخ درخت برآمده و راست رسته باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). به معنی رستاک است. (فرهنگ اوبهی). رجوع به رستاک و ستاک شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
کنایه از شراب انگور (؟). (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نشت آب. رجوع به نشت آب شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
پیچاک شکم. (از انجمن آرا) (جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج). پیچش. (انجمن آرا) (آنندراج). شکم پیچ. (برهان قاطع). جهانگیری آرد: پیچاک (مرض پیچش) شکم باشد. شاهد داده نشده و سراج احتمال می دهد (با) کناک که به معنی مذکور است تصحیف خوانی شده. (فرهنگ نظام) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
به لغت زند و پازند به معنی شکر باشد که از حلوا و چیزهای دیگر پزند. (برهان قاطع) (آنندراج). شکر. سکر. (از ناظم الاطباء). هزوارش کلمه شکر است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نام یکی از دهستانهای شهرستان شهسوار است. این دهستان محدود است از شمال به دریای خزر، از مغرب به دهستان زوار از مشرق به دهستان لنکا و از جنوب به سلسله جبال البرز، هوای قسمت جلگه ای دهستان مرطوب معتدل و هوای قسمت جنوبی آن که کوهستان است سرد است. آب قراء دهستان از رود خانه آزادرود که از کوههای ییلاقی جنوب جاری است تأمین می شود، محصول عمده دهستان برنج است این دهستان 24 آبادی کوچک و بزرگ و جمعاً در حدود 480 تن سکنه دارد، مرکزش نشتارود است و قراء مهم آن عبارت است از: فقیه آباد، پل سرا، توبن، سی بن، معلم کو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ستاک. استاک. استاخ. شتاخ. شاخ تازه و نازک باشد که از بیخ و بن درخت و از شاخ درخت سرزند و بیرون آید. (از برهان). در لغت فرس اسدی شتاک ضبط شده است:
سوسن لطیف و شیرین چون خوشه های سیمین
شاخ و شتاک نسرین چون برج ثور و جوزا.
کسائی.
سر درخت أمل گشته بود پژمرده
به آب جود تو از بیخ تازه کرد شتاک.
منصور شیرازی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
شاخه درخت ستاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
((ش))
شاخه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نستاک
تصویر نستاک
((نِ))
پیچش شکم
فرهنگ فارسی معین
نان کوچک تنوری
فرهنگ گویش مازندرانی
درخت نارک و بلند، بازی با سنگ، کسی که خود را همیشه محق بداند
فرهنگ گویش مازندرانی
فاضلاب، پساب زمین های زراعی
فرهنگ گویش مازندرانی
شاخه ی نورسته
فرهنگ گویش مازندرانی
ناشتا، از توابع عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی