جدول جو
جدول جو

معنی نشتارود - جستجوی لغت در جدول جو

نشتارود
(نِ)
نام قصبۀ مرکزی دهستان نشتا از شهرستان شهسوار است و در 14/5 هزارگزی جنوب شرقی شهسوار، بر سر راه شهسوار به چالوس در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 500 تن سکنه دارد آبش از رود خانه آزادرود، محصولش برنج، شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نشتارود
نام رودخانه ای در منطقه ی تنکابن و نام بخشی از توابع عباس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ گِ)
دهی است از بخش نور شهرستان آمل با 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و محصول آن لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، در تداول دقت و توجه کردن برای فهمیدن موضوعی، آنقدر انگشت زدم تا فهمیدم مطلب از چه قرار است. (فرهنگ عوام) ، مجازاً امتحان کردن. اختبار کردن. (از یادداشت مؤلف) :
بر لب گل نیز انگشتی زدیم، آزاد نیست.
شفائی.
- انگشت در طعامی روان زدن، خوردن از آن با سر انگشت برای امتحان. (یادداشت مؤلف).
، انگشت زدن آدم بی سواد بر کاغذ، انگشت را با مرکب آلودن و بر کاغذ نهادن بجای امضا کردن، در بیت ذیل ظاهراً معنی صدمه و آسیب رساندن میدهد:
مزن بی پیش بینی بر کس انگشت
چنان کان نر کبوتر ماده را کشت.
نظامی.
و رجوع به انگشت زنان در ترکیبات انگشت شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان رستم آباد بخش رودبار شهرستان رشت. سکنه 501 تن. آب آن از رود خانه سیاه رود. محصولات آنجا برنج و لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نِ شَ)
دهی است از دهستان ارنگۀ بخش کرج شهرستان تهران، در 38 هزارگزی شمال کرج و 4 هزارگزی مغرب راه کرج به چالوس در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 178 تن سکنه دارد، آبش از چشمه سار و محصولش غلات و میوه ها و لبنیات و عسل، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
دهی است از دهستان گله زن شهرستان خمین، دارای 198 تن سکنه. آب مشروب آن از رود خانه خمین و محصول عمده اش غله، چغندر قند، بنشن، تنباکو، پنبه و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان گیل دولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش. سکنۀ آن 123 تن. آب آن از رود خانه شفارود است. محصول عمده برنج و ماهی. سابقاً مرکز بخش شهرستان طوالش بود ولی پس از احداث راه شوسه اهمیت خود را از دست داد. ادارات تلگراف و گمرک و آمار در آن باقی هستند. شعبه شیلات دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
در مغرب گرمرود و در دامنۀ شرقی سهند واقع شده و دارای زمستانهای سخت و تابستانهای معتدل و قراء حاصلخیز متعدد است که به واسطۀ شعبات قزل اوزن مانند قرانقو، آج دوجمش و شهری مشروب میشوند و مراتع متعدد دارد که در آنها گله های زیاد نگاه میدارند. مرکز آن سراکند در کنار یکی از شعب قرانقو واقع شده و عده قراء اطراف آن 184 و جمعیت آنها 4400 تن است. (از جغرافیای سیاسی کیهان). در فرهنگ جغرافیایی ایران نوشته نشده است
لغت نامه دهخدا
(رْ وَ)
بمعنی شابود است که هاله و خرمن و طوق ماه باشد. (برهان). مصحف ’شادورد’ مبدّل ’شایورد’ است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به شایورد شود
لغت نامه دهخدا