جدول جو
جدول جو

معنی نسنجیده - جستجوی لغت در جدول جو

نسنجیده
نااندیشیده، نیندیشیده
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
فرهنگ فارسی عمید
نسنجیده
نفهمیده، نپائیده، پرت و پلا
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
نسنجیده
محاسبه نشده
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
فرهنگ واژه فارسی سره
نسنجیده
غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده
متضاد: سنجیده، معقول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نسنجیده
غير مقاسٍ
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به عربی
نسنجیده
Unthinkingly
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نسنجیده
sans réfléchir
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نسنجیده
irreflexivamente
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نسنجیده
irrefletidamente
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نسنجیده
bezmyślnie
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به لهستانی
نسنجیده
необдуманно
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به روسی
نسنجیده
необдумано
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نسنجیده
gedachteloos
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به هلندی
نسنجیده
โดยไม่มีการคิด
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به تایلندی
نسنجیده
بغیر سوچے سمجھے
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به اردو
نسنجیده
ללא מחשבה
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به عبری
نسنجیده
考えずに
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نسنجیده
不经思考地
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به چینی
نسنجیده
bila kufikiri
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نسنجیده
gedankenlos
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به آلمانی
نسنجیده
düşüncesizce
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نسنجیده
tanpa berpikir
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نسنجیده
অচিন্তনীয়ভাবে
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به بنگالی
نسنجیده
बिना सोच-विचार के
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به هندی
نسنجیده
senza pensare
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نسنجیده
생각 없이
تصویری از نسنجیده
تصویر نسنجیده
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنجیده
تصویر سنجیده
وزن شده، اندازه گرفته شده، آزموده
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دَ /دِ)
سخته. موزون. (آنندراج) ، پخته. آزموده. مجرب. ممتحن. جاافتاده. سخته، نیک اندیشیده. نیک سگالیده (سخن یا نکته).
- بسنجیده، سخته. موزون. جاافتاده. پخته:
بسنجیده چون کار هر نیکخو
پسندیده چون مهر هر مهربان.
فرخی.
- معنی سنجیده، از روی اندیشه:
معنی سنجیده را اوقات باید صرف کرد
گر بهایی دارد این یوسف ز نقد فرصت است.
محسن تأثیر (ازآنندراج).
گر سخن گستر ندارد قدر و مقداری چه غم
وزن او ظاهر شود از معنی سنجیده اش.
محسن تأثیر
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
ناسخته. بی رویه. نااندیشیده. مقابل سنجیده:
نکتۀ ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوه ای فرمای تا من طبعرا موزون کنم.
حافظ.
رجوع به سنجیده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنجیده
تصویر سنجیده
پخته، آزموده، مجرب، نیک اندیشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسنجیده
تصویر ناسنجیده
نااندیشیده بی تفکرعلی العمیاء مقابل سنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنجیده
تصویر سنجیده
حساب شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آهنجیده
تصویر آهنجیده
انتزاعی، منتزع، مجرد
فرهنگ واژه فارسی سره
دانا، فهمیده، مطلع
متضاد: نفهم، باوقار، موقر، وزین
متضاد: سبک، جلف، ناموقر، درست، صحیح، موثق
متضاد: ناسنجیده، نسنجیده، حساب شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
غیرعقلایی، غیرمنطقی، کورکورانه، مهمل، ناساز، نامربوط، نامعقول
متضاد: سنجیده
فرهنگ واژه مترادف متضاد