جدول جو
جدول جو

معنی نسترن - جستجوی لغت در جدول جو

نسترن
(دخترانه)
گلی سفید و زیبا از گونه های نرگس، گلی شبیه رز به رنگهای صورتی سفید و زرد
تصویری از نسترن
تصویر نسترن
فرهنگ نامهای ایرانی
نسترن
نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن، نستر، نسترون برای مثال سر نسترن را ز موی سپید / سیاهی ده از سایۀ مشک بید (نظامی۵ - ۷۷۴)
تصویری از نسترن
تصویر نسترن
فرهنگ فارسی عمید
نسترن
(نَ تَ رَ)
نستر. نسترون. نسرین. پهلوی: نسترون. گلی است از انواع گل سرخ و به اندام کوچکتر از گل سرخ و در هر شاخه چندین گل با هم شکفد، به رنگهای مختلف سفید و صورتی و سرخ دیده می شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). نسترون. گلی سفید و خوشبوی باشد. (برهان قاطع). گلی است سفید و خوشبوی که به هندی سپوتی گویند و آن (را) اقسام باشد: پنج برگ و صدبرگ، و گل کوزه و گل مشکین و گل مشکیجه نیز گویند و به عربی نیز نستر و نسترن خوانند ونسرین هم به همان معنی است. (از فرهنگ نظام) (از آنندراج). دلیک. بنکل. علیق الکلب. شجرهالعلیق. ورد کلبی. رنگ گل. گلاسکانه. گیل دیک. گیله دیک. دیلیک. کلیک. نسرین. جلنسرین. گلنسرین. وردالذکر. گل نر. گونه های بسیاری از آن در جنگلهای شمال و ارتفاعات فوقانی هست که گل زرد و گل دوروی و گل گنده از گونه های معروف آن است و گونه های بسیار دیگری در ایران هست که نامهای محلی آن را نیافته اند. (یادداشت مؤلف) :
می اندر قدح چون عقیق یمن
به پیش اندرون دستۀ نسترن.
فردوسی.
تا نباشد چو ارغوان نسرین
تا نباشد چو نسترن شمشاد.
فرخی.
تا چون سمن سپید بود برگ نسترن
چون شنبلید زرد بود برگ زعفران.
فرخی.
همیشه تا چو گل نسترن بود لؤلؤ
چنان کجا چو گل ارغوان بود مرجان.
فرخی.
وآن نسترن چو مشک فروشی معاینه است
در کاسۀ بلور کند عنبرین خمیر.
منوچهری.
زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن
نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار.
منوچهری.
نسترن مشکبو مشک فروش آمده ست
سیمش در گردن است مشکش در آستین.
منوچهری.
برون آمد از خیمه و آن دو زلف
بنفشه پریشیده بر نسترن.
؟ (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی).
بستان ز نو شکوفه چو گردون شد
تا نسترن به سان ثریا شد.
ناصرخسرو.
نه یاسمین و نه سمن
نه سوسن و نه نسترن.
ناصرخسرو.
گرچه ز عالم آمده ای به ز عالمی
گرچه ز خاک هست به از خاک نسترن.
ادیب صابر.
کنار نسترن پرسبزه کردی
پر طوطی سوی شکر کشیدی.
خاقانی.
نسترن از بوسۀ سنبل به زخم
از مژۀ غنچه لب گل به زخم.
نظامی.
سر نسترن را ز موی سپید
سیاهی ده از سایۀ مشک بید.
نظامی.
آنکه بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی وجمالی دارد.
سعدی.
ز رنگ و بوی تو ای سروقد سیم اندام
برفت رونق نسرین و باغ نسترنش.
سعدی.
، نام گلی سپیدرنگ در هندوستان. (از ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود، گلزار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). گلستان، نوعی از جامه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نسترن
یکی ازگونه های وحشی وخودروی گل سرخ است که پایه پیوندبرای انواع گل سرخ قرارمیگیردگلاسکانه بنکلشجره العلیق ایت مورنی کلیک (ازجوشانده ریشه این درخت درمعالجه مرض هاری استفاده میشودونیز میوه اش بعنوان قابض درتداوی بمصرف میرسد) : نسترن لولوی بیضادارداندرمرسله ارغوان لعل بدخشی دارداندرگوشوار. (فرخی. چهارمقاله. 60 دیوان فرخی. عبد. 177)، رخساروبناگوش معشوق: بصدهزارکرشمه بزلف درنگرد چوبادسنبلش ازنسترنش بردارد. (عثمان مختاری. چا. همائی. 54) یانسترن پرپر. گل رشتی. یانسترن زرد. گل زرد. یانسترن سفید. گونه ای نسترن که دارای گلهای سفیداست. یانسترن عطری. گونه ای نسترن که دارای گلهای قرمزومعطراست نسترن قرمز. یانسترن قرمز. نسترن عطری
فرهنگ لغت هوشیار
نسترن
((نَ تَ رَ))
گلی است خوشبوی به رنگ سرخ یا سفید که درختش خاردار است
تصویری از نسترن
تصویر نسترن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نستر
تصویر نستر
(دخترانه)
نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وسترن
تصویر وسترن
وسترن (Western) یکی از ژانرهای محبوب و تاثیرگذار در تاریخ سینما است که معمولاً داستان های آن در دوران قرن نوزدهم در غرب آمریکا اتفاق می افتد. این ژانر شامل ماجراهای مربوط به کابوی ها، قانون شکنان، سرخ پوستان، و ماجراجویی های مربوط به غرب وحشی است. فیلم های وسترن به طور معمول شامل صحنه های تیراندازی، دوئل ها، تعقیب و گریزها و نبردهای بین شخصیت های مختلف هستند.
ویژگی های ژانر وسترن:
1. موقعیت جغرافیایی :
- فیلم های وسترن معمولاً در مناطق بیابانی، شهرهای مرزی و روستاهای کوچک در غرب آمریکا اتفاق می افتند.
- مناظر طبیعی وسیع، کوهستان ها و دشت ها از ویژگی های بارز این ژانر هستند.
2. شخصیت ها :
- کابوی ها : شخصیت های اصلی این ژانر، معمولاً قهرمانانی هستند که مهارت بالایی در سوارکاری و تیراندازی دارند.
- قانون شکنان : معمولاً ضدقهرمانانی هستند که در تعقیب و گریز با قانون و نیروهای امنیتی قرار دارند.
- کلانترها : نماد قانون و نظم در این فیلم ها که اغلب با قانون شکنان درگیر هستند.
- بومیان آمریکا : که نقش های متفاوتی از دشمنان تا همکاران و همراهان شخصیت های اصلی دارند.
3. تم ها :
- نبرد بین خیر و شر : یکی از تم های اصلی وسترن، نبرد بین نیروهای خوب و بد است.
- انتقام : بسیاری از داستان های وسترن حول محور انتقام و عدالت شخصی می چرخند.
- بقا : تلاش برای بقا در شرایط سخت و بی رحمانه غرب وحشی.
- تمدن در برابر طبیعت وحشی : تقابل بین تمدن و طبیعت بی رحم و وحشی.
4. سبک بصری و موسیقی :
- نورپردازی : اغلب از نورپردازی های طبیعی استفاده می شود تا حس واقع گرایانه تری ایجاد کند.
- موسیقی : موسیقی های خاصی که حس ماجراجویی و تنش را منتقل می کنند، مانند آثار آهنگسازانی چون انیو موریکونه.
نمونه های معروف فیلم های وسترن:
1. The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد، زشت) :
- کارگردان: سرجیو لئونه
- این فیلم یکی از معروف ترین و تاثیرگذارترین فیلم های وسترن اسپگتی است که با موسیقی به یادماندنی انیو موریکونه شناخته می شود.
2. Unforgiven (نابخشوده) :
- کارگردان: کلینت ایستوود
- داستان یک کابوی بازنشسته که برای آخرین بار به دنیای خشونت بازمی گردد تا انتقام بگیرد.
3. Once Upon a Time in the West (روزی روزگاری در غرب) :
- کارگردان: سرجیو لئونه
- داستانی پیچیده درباره انتقام و تلاش برای بقا در غرب وحشی.
4. True Grit (شهامت واقعی) :
- کارگردان: برادران کوئن
- داستان دختری جوان که به دنبال انتقام مرگ پدرش با کمک یک کلانتر مسن است.
تاثیرات ژانر وسترن:
- سینما : ژانر وسترن تاثیر بسزایی بر سایر ژانرهای سینمایی داشته و عناصر آن در فیلم های اکشن، ماجراجویی و حتی علمی تخیلی دیده می شود.
- فرهنگ عامه : شخصیت ها، داستان ها و موسیقی های وسترن به بخش های مهمی از فرهنگ عامه تبدیل شده اند.
- تلویزیون : سریال های وسترنی مانند `Gunsmoke` و `Bonanza` نیز نقش مهمی در تاریخ تلویزیون داشته اند.
نکات کلیدی در ساخت فیلم وسترن:
1. توجه به جزییات تاریخی : بازسازی دقیق لباس ها، اسلحه ها و معماری دوران غرب وحشی.
2. انتخاب لوکیشن های مناسب : استفاده از مناظر طبیعی و مکان های بکر برای خلق فضای وسترن.
3. توسعه شخصیت های قوی : شخصیت هایی با انگیزه ها و داستان های پیچیده که به جذابیت و عمق داستان کمک می کنند.
4. موسیقی مناسب : استفاده از موسیقی که بتواند حس و حال غرب وحشی را منتقل کند.
ژانر وسترن با ترکیب ماجراجویی، درام و اکشن به ایجاد داستان هایی فراموش نشدنی و جذاب کمک کرده و همچنان یکی از محبوب ترین و تاثیرگذارترین ژانرهای سینما است.
وسترن ژانر یا گونه ای از فیلمهاست که با عناصری از قبیل اسب، مردتنها، مزرعه، درگیری خوب وبد، هفت تیر کش و... شناخته می شود و در دهه های پیشین بسیار رواج داشته است. ”جان فورد“ به ساخت این نوع فیلمها شهره بود. ”جان وین“ نیز شخصیت شناخته شده ی این ”ژانر“ است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از نستر
تصویر نستر
نسترن، نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن، نسترون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسترون
تصویر نسترون
نسترن، نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن، نستر
فرهنگ فارسی عمید
نوعی فیلم با صحنه های زد و خورد و تیراندازی که نمایشگر زندگی کابوی های غرب امریکا است
فرهنگ فارسی عمید
(نَ تَ)
مخفف نسترن است. (برهان قاطع) (غیاث اللغات). و آن گلی باشد سفید و به غایت خوشبوی. (برهان قاطع). نام گلی است سفیدرنگ که در غایت خوشبوئی باشد. (از جهانگیری). نسترن. (آنندراج) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء). نسترون. (آنندراج) :
عیسی خلال کرده از خارهای گلبن
ادریس سبحه کرده از غنچه های نستر.
خاقانی (از رشیدی).
خوش لفظم از خوشی مراعات او بلی
هست این گلاب من ز گل نستر سخاش.
خاقانی.
آن غنچه های نستربادامه های قز شد
زرّ قراضه در وی چون تخم پیله مضمر.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ)
نام راهبی معاصر با انوشیروان. (ناظم الاطباء). زاهدی فارسی مجوسی که به زمان کسری انوشیروان بود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نستادن. نستاندن. نگرفتن:
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان
نستدن جام می از جانان گرانجانی بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ دَ)
به معنی نستر است که گل نسترن باشد. (از برهان قاطع). نسترن. (صحاح الفرس) (از ناظم الاطباء) (اوبهی). گل نسرین. (از ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف نسترون است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ هََ)
نام برادر پیران ویسه است که در کوه گنابد بر دست بیجن کشته شد. نستیهن. (برهان قاطع). رجوع به مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
(نَ تَرْ وَ / نَ تَ)
گلی باشد، نسترن گویند و گروهی نسترین گویند. (لغت فرس اسدی) (از حاشیۀ برهان قاطع). نستردن. گل نسرین. (برهان قاطع). نستر. (جهانگیری) (آنندراج) (فرهنگ نظام) (انجمن آرا). نسترن. (از آنندراج) (فرهنگ نظام) (انجمن آرا) (صحاح الفرس) :
از گیسوی او نسیم مشک آید
وز زلفک او نسیم نسترون.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
لورنس. نویسندۀ انگلیسی، مولد کلنمل (ایرلاند). او راست: تریسترام شاندی ومسافرت احساساتی. وی نویسنده ای مبتکر و فکاهی حساس است. (1713- 1768 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(غِ نَ تَ رَ)
یکی از باغهای مغرب چهارباغ اصفهان که مادی نیاصرم از میان آن میگذشته است. (از گزارشهای باستانشناسی ج 3 ص 205)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نستدن
تصویر نستدن
نگرفتن، نستاندن
فرهنگ لغت هوشیار
نسترن: ازگیسوی اونسیم مشک آید وززلفک اونسیم نسترون. (رودکی. لفااق. 369) توضیح درادب فارسی نسترون بفتح اول وسوم وگویاآنرااز} نستر {ون مرکب دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
ذرات ریزی که فاقد بار الکتریکی هستند و با پروتون در ساختمان هسته اتم ها شرکت دارند. فقط هسته اتم هیدرژن فاقد نوترون است نترون نترن
فرهنگ لغت هوشیار
نسترن: عیسی خلال کرده ازخارهای گلبن ادریس سبحه کرده ارغنچه های نستر. (خاقانی. سج. 193)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نستر
تصویر نستر
((نَ تَ))
مخفّف نسترن
فرهنگ فارسی معین