جدول جو
جدول جو

معنی نزدیکی - جستجوی لغت در جدول جو

نزدیکی
نزدیک بودن، قرابت، همسایگی، خویشاوندی، مقاربت، رابطۀ جنسی
نزدیکی کردن: مقاربت، جماع کردن
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
فرهنگ فارسی عمید
نزدیکی
نزدیک بودن قرب، قرب جوار: نزدیکی همدان دهی است... یادرنزدیکی: درنزدیکی کرمانشاه جنگ شد، یابهمین نزدیکی. بهمین زودی بزودی زودباشدکه عن قریب
فرهنگ لغت هوشیار
نزدیکی
((نَ))
نسبت، خویشاوندی
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
فرهنگ فارسی معین
نزدیکی
تقرب، قربت
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
فرهنگ واژه فارسی سره
نزدیکی
Nearby, Nearness, Proximity
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نزدیکی
voisin, proximité
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نزدیکی
proximité
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نزدیکی
친밀함
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به کره ای
نزدیکی
yakındaki, yakınlık
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نزدیکی
yakınlık
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نزدیکی
인근의 , 근접 , 근접성
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به کره ای
نزدیکی
kedekatan
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نزدیکی
কাছাকাছি , নিকটতা , নিকটতা
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به بنگالی
نزدیکی
নিকটতা
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به بنگالی
نزدیکی
पास , निकटता , निकटता
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به هندی
نزدیکی
निकटता
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به هندی
نزدیکی
vicino, vicinanza, prossimità
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نزدیکی
karibu, ukaribu
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نزدیکی
vicinanza
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نزدیکی
terdekat, kedekatan
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نزدیکی
cercanía
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نزدیکی
cercano, cercanía, proximidad
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نزدیکی
nahegelegen, Nähe
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به آلمانی
نزدیکی
Nähe
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به آلمانی
نزدیکی
nabij, nabijheid
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به هلندی
نزدیکی
nabijheid
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به هلندی
نزدیکی
найближчий , близькість , близькість
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نزدیکی
близькість
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نزدیکی
ближайший , близость , близость
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به روسی
نزدیکی
близость
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به روسی
نزدیکی
najbliższy, bliskość
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به لهستانی
نزدیکی
bliskość
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به لهستانی
نزدیکی
próximo, proximidade
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نزدیکی
proximidade
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نزدیکی
ukaribu
تصویری از نزدیکی
تصویر نزدیکی
دیکشنری فارسی به سواحیلی