معنی نزدیکی - فرهنگ فارسی عمید
معنی نزدیکی
- نزدیکی
- نزدیک بودن، قرابت، همسایگی، خویشاوندی، مقاربت، رابطۀ جنسی
نزدیکی کردن: مقاربت، جماع کردن
تصویر نزدیکی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نزدیکی
نزدیکی
- نزدیکی
- نزدیک بودن قرب، قرب جوار: نزدیکی همدان دهی است... یادرنزدیکی: درنزدیکی کرمانشاه جنگ شد، یابهمین نزدیکی. بهمین زودی بزودی زودباشدکه عن قریب
فرهنگ لغت هوشیار