که ازدر نهادن است. قابل نهادن. رجوع به نهادن شود، لایق ذخیره کردن. آنکه یخنی کردن آن لازم آید. (یادداشت مؤلف). رجوع به نهادن شود، مقررکردنی. تعیین کردنی: اکنون اگر خداوند مسعود بیند این ولایت بر بنده عیسی نگاهدارد و بنهد آنچه نهادنی باشد. (تاریخ بیهقی ص 242). آنچه گفتنی و نهادنی بوده بنهادند و بگفتند. (تاریخ بیهقی ص 395). بدان وقت که امیر محمود از گرگان قصد ری کرد میان امیران مسعود و محمد مواضعتی که نهادنی بود بنهاد. (تاریخ بیهقی ص 126)
که ازدر نهادن است. قابل نهادن. رجوع به نهادن شود، لایق ذخیره کردن. آنکه یخنی کردن آن لازم آید. (یادداشت مؤلف). رجوع به نهادن شود، مقررکردنی. تعیین کردنی: اکنون اگر خداوند مسعود بیند این ولایت بر بنده عیسی نگاهدارد و بنهد آنچه نهادنی باشد. (تاریخ بیهقی ص 242). آنچه گفتنی و نهادنی بوده بنهادند و بگفتند. (تاریخ بیهقی ص 395). بدان وقت که امیر محمود از گرگان قصد ری کرد میان امیران مسعود و محمد مواضعتی که نهادنی بود بنهاد. (تاریخ بیهقی ص 126)
نزائیدن. نازادن. مقابل زادن. رجوع به زادن شود، حاصل نشدن. به دست نیامدن: راست گوی و راست جوی واز هوی پرهیز کن کز هوی چیزی نزاد و هم نزاید جز عنا. ناصرخسرو
نزائیدن. نازادن. مقابل زادن. رجوع به زادن شود، حاصل نشدن. به دست نیامدن: راست گوی و راست جوی واز هوی پرهیز کن کز هوی چیزی نزاد و هم نزاید جز عنا. ناصرخسرو
گیاهی آب زی وزیبا ازرده تک لپه ایهاکه درکنار نهرهای مناطق معتدل میروید گلهایش صورتی رنگ وزیبا که بصورت دستجات 20 تا 30 تائی در انتهای ساقه قرارمیگیرند، جگن نهری گل هزارنی
گیاهی آب زی وزیبا ازرده تک لپه ایهاکه درکنار نهرهای مناطق معتدل میروید گلهایش صورتی رنگ وزیبا که بصورت دستجات 20 تا 30 تائی در انتهای ساقه قرارمیگیرند، جگن نهری گل هزارنی