جدول جو
جدول جو

معنی نرگدا - جستجوی لغت در جدول جو

نرگدا
خسیس، گدای سمج، بی شرم و گردن کلفت
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
فرهنگ فارسی عمید
نرگدا
(نَ گَ / نَرْ رَ / رِ گَ)
گدایان بی شرم و حراف و زبردست را گویند. (برهان قاطع). نره گدا. گدائی بسیار مبرم یال وکوپال دار. قومی از گدایان مهیب و قوی هیکل. (آنندراج). گدای بی شرم و ناهموار و پرحرف و زبردست. (ناظم الاطباء). گدای قوی هیکل و شوخ چشم. گدائی که بدن قوی و بنیۀ سالم دارد. (یادداشت مؤلف). گدای قوی جثۀ قلچماق که در سؤال بی شرمی و ابرام از حد بگذراند:
آبستن یک بد نشده مادگیش
صد بار به دست نرگدایان افتاد.
ظهوری (از آنندراج).
بیا به شهر زنان رو کنیم کز همه روی
خوشند ماده کریمان ز نرگدای خنک.
میرالهی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نرگدا
گدای بیشرم وبی ادب ووقیح
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
فرهنگ لغت هوشیار
نرگدا
((نَ گِ))
گدای پررو
تصویری از نرگدا
تصویر نرگدا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ گَ / نَرْ رَ / رِ گَ)
نرگدا:
علم دان خاصۀ خدای بود
علم خوان شوخ و نرگدای بود.
سنائی.
رجوع به نرگدا شود
لغت نامه دهخدا
(خَ گِ)
گدای مبرم. (ناظم الاطباء). گدای سمج. (یادداشت بخط مؤلف) :
خرگدائیست که بدخو کرده.
سوزنی.
خرگدائی بدو مسلم شد
راست شد این لقب بدان کذاب.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نَ گَ / نَرْ رَ / رِ گَ)
عمل نرگدا. صفت نرگدا
لغت نامه دهخدا