جدول جو
جدول جو

معنی نرجسیه - جستجوی لغت در جدول جو

نرجسیه
(نَ / نِ جِ سی یَ)
معرب نرگسی. رجوع به نرگسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برجسته
تصویر برجسته
برآمده، بالاآمده، بلندی پیداکرده، بزرگ و معروف
فرهنگ فارسی عمید
(بَ جَ تَ /تِ)
با افراز برآمده. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(نَ سی یَ)
منسوب به نرس که دهی است در عراق عرب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
- ثیاب نرسیه، که در نرسی بافته شده باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ جِ تَ / تِ)
جنگ و خصومت و خرخشه و شلتاق. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). رجوع به ’خرخشه’ شود، جماعتی که متسیدند یعنی سید نیستند و سیادت را بر خود بسته اند این جماعت را سادات خرجسته و خردرگله خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، جمهور، خردرگله. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ جِ سَ)
واحد نرجس. (از المنجد). رجوع به نرجس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرجسته
تصویر خرجسته
جنگ و ستیز، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
جهیده، برآمده بالا آمده، شخص معروف و بزرگ، جمع برجستگان، خوب پسندیده، ممتاز عالی، چست چالاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فروسیه
تصویر فروسیه
از ریشه پارسی فروسه بنگرید به فروسه و دلیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجسته
تصویر ناجسته
طلب نکرده، جستجو نکرده مقابل رها و خلاص یافته و جهیده، رها نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورجسته
تصویر ورجسته
برجسته و برآمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرنسیه
تصویر فرنسیه
زبان فرانسوی، زن فرانسوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
((بَ جَ))
جمع ت)، جهیده، برآمده، ممتاز، عالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
بارزٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
Salient, Eminent, Prominent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
éminent, proéminent, saillant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
杰出的 , 突出的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
卓越した , 顕著な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
выдающийся , видный , заметный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
eminent, herausragend, auffallend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
ممتاز , نمایاں
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
উজ্জ্বল , বিশিষ্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
maarufu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
seçkin, önde gelen, belirgin
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
저명한 , 두드러진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
בולט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
wybitny, wyraźny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
प्रसिद्ध , प्रमुख
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
terkemuka, menonjol, mencolok
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
มีชื่อเสียง , เด่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
eminent, prominent, opvallend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
видатний , помітний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
eminente, prominente, destacado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
eminente, prominente, saliente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برجسته
تصویر برجسته
eminente, proeminente, saliente
دیکشنری فارسی به پرتغالی