- نخیزگاه
- کمینگاه
معنی نخیزگاه - جستجوی لغت در جدول جو
- نخیزگاه ((نَ))
- کمینگاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای نماز گزاردن، مصلی
جای گریختن، محل مناسب برای گریختن، در علوم ادبی جایی از نطق یا نوشته یا قصیده که می توان در آنجا به مناسبتی از موضوع سخن به موضوع دیگر گریز زد
سرزمینی که در آن شکار فراوان باشد، جای شکار کردن، شکارگاه، شکارستان، صیدگاه، متصیّد
جای گریختن
محل صیدصیدگاه شکارگاه: بهرام روزی درنخچیرگاه ازدنبال خرگوری می دوانید
هر جائی که در آن نماز خوانند، مسجد
شکارگاه
جای پر ریختن پرنده
آرتزین