جدول جو
جدول جو

معنی نحوه - جستجوی لغت در جدول جو

نحوه
روش، شیوه
تصویری از نحوه
تصویر نحوه
فرهنگ واژه فارسی سره
نحوه
نحوه در فارسی روش چگونگی طریقه روش: نحوه کاراین دستگاه چنین است. نحوه تشکیل حزب
فرهنگ لغت هوشیار
نحوه
((نَ وِ))
طریقه، روش
تصویری از نحوه
تصویر نحوه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناوه
تصویر ناوه
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی خرم آباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شحوه
تصویر شحوه
گام، درون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیوه
تصویر نیوه
ناله، افغان، خروش، گریه، نوحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحله
تصویر نحله
مذهب، دیانت
در فقه و حقوق بخشش، هبه
کابین زن دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
آنچه در مراسم سوگواری و عزاداری خوانده می شود، گریه و زاری و شیون بر مرده، مویه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحور
تصویر نحور
نحرها، کنایه از قربانی کردن ها، جمع واژۀ نحر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحله
تصویر نحله
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، منگ، منج، کبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
مربوط به نحو مثلاً قواعد نحوی، کسی که علم نحو می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نحوس
تصویر نحوس
نحس ها، نامبارک ها، شوم ها، بد قدم ها، جمع واژۀ نحس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشوه
تصویر نشوه
بوییدن، بو کردن، مست کردن، سرخوشی از می، سکر، مستی، اول مستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضحوه
تصویر ضحوه
نیم چاشت چاشتگاه پیشین پیش از نیمروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فحوه
تصویر فحوه
انگبین ناب
فرهنگ لغت هوشیار
ناوخرد، نوعی تیر، ناوی که ازآن گندم وجوازدول بگلوی آسیا ریزند، شیاری که درپشت آدمی است، شیاری که دردانه گندم و هسته خرماست، هرچیزمیان خالی، چوب کوتاه ومجوفی که گلکاران بوسیله آن گل کشند، طبقی چوبین که درآن خمیرکنند، ظرف چوبین: من فراموش نکردستم وهرگزنکنم آن تبوک جووآن ناوه اشنان ترا. (منجیک لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندوه
تصویر ندوه
ندوه در فارسی انجمن رایستان گروه انجمن
فرهنگ لغت هوشیار
نخوت در فارسی ترمانی ترمنشی منی منی کرد آن شاه یزدانشناس ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس (فردوسی شاهنامه) باد سایی باد ساری دیمیاد خود بینی خود پرستی گراز چو از پیش تختش گرازید سام (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
نبوت در فارسی بیزاری رویگردانی دوری نبوت در فارسی آگاهاندن، پیامبری واژه نبوه از ریشه سریانی است بنگرید به نبی نفرت کردن دوری کردن، نفرت اعراض: وتفاوت نظم باعدم تناسب اجزاسبب گرانی شعروموجب ذوق است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحوی
تصویر نحوی
صاحب علم نحو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحول
تصویر نحول
لاغری، خشکی، نزاری، ضعف
فرهنگ لغت هوشیار
نحوست در فارسی مرخشگی بد شگونی شوم بودن نامبارک بودن، شومی نامبارکی نحسی: لشکر اسلام بدست ادبارونحوست خاک برسرکفار پاشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نحس، مرخشگان جمع نحس مقابل سعود: و ایام نحوس به اوقات سعودبدل گردد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نحر، پیشسینه ها جمع نحر: آن قصایدراقلایدنحور فضایل ومحامدخودساخته بودند
فرهنگ لغت هوشیار
نحله در فارسی کابین دست پیمان، دبستان فرزانی، آیین دین، بخشش دهش عطیه بخشش، دعوی، مذهب دیانت، جمع نحل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نحیه
تصویر نحیه
آهنگ (قصد)، آماج
فرهنگ لغت هوشیار
نشوت و نشوه در فارسی مستی سرمستی، بوی یافتن، آگاهی سرخوش شدن و نشاه یافتن بوسیله استعمال مواد مخدر، سرخوشی و نشاه: باشد کچلی نهان به فرقت چون نشوه که مضمر است در بنگ. (ایرج میرزا. چا. دکترمحجوب 29)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفوه
تصویر نفوه
بد دل و سست گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوحه
تصویر نوحه
بیان، مصیبت، زاری بر مرده، ندبه
فرهنگ لغت هوشیار
در ترکیب بجای} نکوهنده {آید: بخیل نکوه گیتی نکوه: همه کارشاهان گیتی نکوه زرای وزیران پذیرد شکوه. (نظامی. گنجینه. 158) توضیح مرحوم وحید در صفحه مذکور ترکیب} گیتی نکوه {را بمعنی سرکوبی و چیرگی آورده اما بمعنی غلبه کننده بر گیتی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوه
تصویر نقوه
برگزیده چیزی برگزیده به گزیده درواخ به شدن از بیماری، دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیوه
تصویر نیوه
گریه، افغان، نوحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشوه
تصویر نشوه
((نَ وَ یا وِ))
سرخوش شدن و نشأه یافتن به وسیله استعمال مواد مخدر، سرخوشی و نشأه
فرهنگ فارسی معین
((وِ))
ظرف چوبی که در آن گل یا خاک می ریختند و آن را روی شانه گرفته پای ساختمان می بردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ندوه
تصویر ندوه
((نَ دْ وَ))
گروه، انجمن
فرهنگ فارسی معین