جدول جو
جدول جو

معنی نحوست - جستجوی لغت در جدول جو

نحوست
بداختر بودن، شومی، نامبارکی، بداختری
تصویری از نحوست
تصویر نحوست
فرهنگ فارسی عمید
نحوست
شومی، بداختری
تصویری از نحوست
تصویر نحوست
فرهنگ لغت هوشیار
نحوست
((نُ سَ))
نامبارکی، شومی
تصویری از نحوست
تصویر نحوست
فرهنگ فارسی معین
نحوست
بدیمنی، بدیمنی، شئامت، شومی، نامبارکی، نحسی، نکبت
متضاد: خوش یمنی، میمنت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نحوس
تصویر نحوس
نحس ها، نامبارک ها، شوم ها، بد قدم ها، جمع واژۀ نحس
فرهنگ فارسی عمید
(نُ)
جمع واژۀ نحس (مقابل سعد). رجوع به نحس شود:
یا نحوس کید قاطع را ز جهل
بر سعود شعریان خواهم فشاند.
خاقانی.
و ایام نحوس به اوقات سعود بدل گردد. (سندبادنامه ص 84). چون ایام نحوس و... منقضی و منفصل شود جزای این عقوق... تقدیم افتد. (سندبادنامه 70).
چند گوئی همچو زاغ پرنحوس
ای خلیل حق چرا کشتی خروس ؟
مولوی
لغت نامه دهخدا
نحوست در فارسی مرخشگی بد شگونی شوم بودن نامبارک بودن، شومی نامبارکی نحسی: لشکر اسلام بدست ادبارونحوست خاک برسرکفار پاشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نحس، مرخشگان جمع نحس مقابل سعود: و ایام نحوس به اوقات سعودبدل گردد
فرهنگ لغت هوشیار
به طور شوم
دیکشنری اردو به فارسی
شومانه، نادرست
دیکشنری اردو به فارسی