ما. (منتهی الارب). ضمیری است که با آن دو تن یا جماعتی از خویشتن خود خبر میدهند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). و آن مبنی بر ضم است. (منتهی الارب). ضمیر منفصل برای متکلم معالغیر. - مانحن فیه، آنچه در آنیم. موضوع بحث ما. موضوعی که در آن بحث میکنیم
ما. (منتهی الارب). ضمیری است که با آن دو تن یا جماعتی از خویشتن خود خبر میدهند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). و آن مبنی بر ضم است. (منتهی الارب). ضمیر منفصل برای متکلم معالغیر. - مانحن فیه، آنچه در آنیم. موضوع بحث ما. موضوعی که در آن بحث میکنیم
خفیدن. سرفه کردن. گلو روشن کردن: در رفت در سرای پرده بایستاد و تنحنح کرد. من آواز امیر شنیدم که گفتی چیست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 479). رجوع به مادۀ قبل شود
خفیدن. سرفه کردن. گلو روشن کردن: در رفت در سرای پرده بایستاد و تنحنح کرد. من آواز امیر شنیدم که گفتی چیست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 479). رجوع به مادۀ قبل شود