جدول جو
جدول جو

معنی نجیبی - جستجوی لغت در جدول جو

نجیبی
(نَ)
ابوالحسن بیهقی آرد: حکیم محمد بن عیسی النجیبی الباشتینی او را نسبت به نجیب الملک مطیبی بود که مشرف ممالک بود و این خواجه شاعری بود حکیم طبع، و هیچکس از شعرای بیهق که من دیده ام لطیف سخن تر و زیرکتر و عالم تر به عروض و اوصاف شعر از وی ندیدم، و مرد نیکومحاورت بود و نیکواخلاق و از اشعار او این قصیده است:
با من ای جان جهان تو هر نفس دیگر شوی
گاه گردی جان ستان و گاه جانپرور شوی
چرخ گردان نیستی من در شگفتم زآنکه چون
یک زمان حنظل شوی و یک زمان شکّر شوی
وز همه نادرتر است این خود که اندر یک زمان
هم کنی خصمی و هم اندر میان داور شوی
بتگری در دل کنی و ساحری در جان کنی
با خرد خصمی کنی و با هوا یاور شوی.
(از تاریخ بیهقی ص 229)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نجیبه
تصویر نجیبه
(دخترانه)
مؤنث نجیب، شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
(پسرانه)
شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نجیبه
تصویر نجیبه
نجیب، اصیل، شریف، خوش گوهر، گرامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
اصیل، شریف، خوش گوهر، گرامی
فرهنگ فارسی عمید
(نُ هََ با / نُهَْ هََ با)
غارتگری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
امرای تجیبی، تجیبی یکی از طوایف عرب بودند که بر سرقسطه از بلاد مشهور اندلس حکومت کردند و از آن سلسله اند: منذر بن یحیی تجیبی، المنصور (410 هجری قمری / 1019 میلادی) ، یحیی بن منذر، المظفر (414 هجری قمری / 1023 میلادی) ، منذر بن یحیی (420 هجری قمری / 1029 میلادی).
رجوع به طبقات سلاطین اسلام ترجمه عباس اقبال صص 22- 23 و معجم الانساب ج 1 صص 90- 91 و حلل السندسیه ج 2 صص 123- 124 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 صص 862- 863 شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
عبدالرحمن بن عبدالعزیز التجیبی. رئیس طایفۀ تجیبی است که امیر محمد الاموی برای مطیع ساختن بنی قصی از این طایفه کمک گرفت و در سال 860 میلادی عبدالرحمن التجیبی را بر ثغرالاعلی بولایت گماشت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 و دایرهالمعارف اسلام ج 4 ص 862 شود
محمد بن عبدالرحمن التجیبی، ملقب به اتقر که در سال 888 میلادی بدست عبدالله الاموی به ولایت سرقسطه رسید. وی محمد بن لب زعیم بنی قصی را مقتول ساخت و امارت را در خاندان خودموروثی ساخت. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 123 شود
یحیی بن محمد بن هاشم تجیبی. وی پس از پدر به امارت رسید و در زمرۀ سرداران خلیفه عبدالرحمن الناصر و فرزندش الحکم المستنصر درآمد و در سال 975 میلادی به ولایت سرقسطه رسید. رجوع به حلل السندسیه ج 1 ص 124 شود
ابوالعباس احمد بن معدبن عیسی یا معدان بن عیسی بن وکیل التجیبی الاندلسی. رجوع به احمد بن معدان... در همین لغت نامه و معجم المطبوعات ج 1 ستون 628- 629 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
قسمتی از چادر و خیمه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ بَ)
تأنیث نجیب است. (اقرب الموارد). ج، نجائب. رجوع به نجیب شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
محمد (سیدمیر...) بن محمد لوحی حسینی موسوی سبزواری اصفهانی، ملقب به مطهر و معروف به نقیبی. از علمای امامیۀ قرن یازدهم است. او راست: کفایهالمهتدی فی احوال المهدی. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 233 و الذریعه ج 1 ص 421 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
منسوب است به نصیبین که شهری است در نزد آمد. (از الانساب سمعانی). رجوع به نصیبین شود، نام نوعی شمشیر. (از نوروزنامه) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نِ / نَ)
سرازیری. مقابل فرازی:
هوا خوش گردد وبر کوه برف اندر گداز آید
علم های بهاری از نشیبی بر فراز آید.
فرخی.
رجوع به نشیب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
اصیل، گرامی
فرهنگ لغت هوشیار
نسیبی گونه ای شمشیر منسوب به نصیبین، نوعی شمشیر (ظاهرا منسوب به نصیبین) : ... آلت او شمشیرست و آن چهارده گونه است یکی یمانی دوم هندی... پنجم نصیبی
فرهنگ لغت هوشیار
نجیبه در فارسی مونث نجیب ماده شتر گرامی مونث نجیب، جمع نجابت (نجائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجیشی
تصویر نجیشی
نجاشی بنگرید به نجاشی لقب عام پادشاهان حبشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیبی
تصویر جیبی
آن چه در جیب جا می گیرد، مناسب جیب، قطع کتاب در اندازه 11 * 5/16 سانتی متر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
((نَ))
شریف، بزرگ زاده، جمع نجباء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
آزاده، بزرگوار، پاکزاد، نیک نهاد، پاک نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
Noble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
noble
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
mulia
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
অভিজ্ঞান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
प्रतिष्ठित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
nobile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
благородний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
noble
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
edel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
edel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
благородный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
szlachetny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
nobre
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نجیب
تصویر نجیب
고귀한
دیکشنری فارسی به کره ای